نیایش
الهی سینه ای ده اتش افروز دران سینه دلی وان دل همه سوز
هران دل راکه سوزی نیست دل نیست دل افسرده غیر از اب و گل نیست
دلم پر شعله گردان سینه پر دود زبانم کن به گفتن اتش الود
کرامت کن درونی درد پرورد دلی در وی درون درد و برون درد
به سوزی ده کلامم را روایی کز ان گرمی کند ا تش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه زبانم را بیانی اتشین ده
سخن کز سوز دل تابی ندارد چکد گر اب از ان ابی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نور چراغی زو به غایت روشنی دور
بده گرمی دل افسرده ام را بر افروزان چراغ مرده ام را
به راه این امید پیچ در پبچ مرا لطف تو می یابد دگر هیچ
|