شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


استعدادهای ایرانیان

استعدادهای ایرانیان


فقط یک ایرانی استعداد چت کردن همزمان با ۱۸ آی دی یاهو رو داره!

فقط یک ایرانی هنگام دور زدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو بیرون از ماشین میاره!

فقط یک ایرانی میتونه بوسیله بوق ماشین از و احوالپرسی گرفته تا فحش ... استفاده کنه!

فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راه های کشتن گربه دم حجله را آموزش می دهند.

فقط در ایرانه که اگه دختری بهت محل نمی گذاره میگن می گن عاشقته! و اگر پسری بهت محل نمی زاره اوا خواهره!

فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند

فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سرطان
مراقبت معمول پیشگیرانه می‌تواند سرطان و سایر بیماری‌ها را در مراحل اولیه کشف کند، یعنی در زمانی که گزینه‌های بیشتری برای درمان و بخت بیشتری برای علاج وجود دارد. اما برخی از مردان به جز به خاطر زنان‌شان به دکتر نمی‌روند. در اغلب موارد زنان هستند که به مردان فشار می‌آورند تا برای چکاپ از لحاظ سرطان به دکتر مراجعه کنند.

 
کارشناسان می‌گویند مردان می‌توانند با هشیار بودن در مورد برخی از علائم سرطان که بیانگر نیاز فوری به مراجعه به دکتر است، به خود نفع بسیاری برسانند.

 
برخی از این علائم سرطان در مردان اختصاصی هستند. این علائم بخش‌های معین بدن را در برمی‌گیرند و ممکن است به طور مستقیم به امکان وجود سرطان اشاره کنند. برخی دیگر از علائم مبهم‌تر هستند. برای مثال دردی که در بخشی از بدن احساس می‌شود، ممکن است علل گوناگونی داشته باشد. اما حتی در مورد این علائم نباید بدون مراجعه به دکتر احتمال سرطان را مد نظر قرار ندهید.


- توده پستانی

اگر مانند اغلب مردان باشید، شاید هرگز به این فکر نیفتاده باشید که مردان هم ممکن است سرطان پستان بگیرند.
 
سرطان پستان مردان شایع نیست، ولی ممکن است بروز کند. هر توده جدیدی در ناحیه پستان در مرد نیاز به بررسی بوسیله پزشک دارد. این نشانه‌ها نیز که چه در زنان و چه در مردان باید از لحاظ احتمال سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد، اشاره کرده است:
 
    *  کشیدگی یا فرورفتگی پوست پستان.
    *  به داخل کشیده شدن نوک پستان.
    *  قرمزی یا پوسته‌ریزی نوک پستان یا پوست پستان.
    *  خروج مایع از نوک پستان.
در صورتی که با این نشانه‌ها پزشک مراجعه کنید، پزشک علاوه بر گرفتن سابقه دقیق و معاینه جسمی، ممکن است برای شما ماموگرافی، نمونه‌برداری بافتی، یا آزمایش‌های دیگر را تجویز کند.

ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شادترین مردم دنیا

احساس شادی نمیکنید ؟ فکر میکنید تفریحاتتون کمه ؟ تصور میکنید زندگی چیز زیادی برای عرضه نداره؟ ناراحت نباشید، تنها مشکل شما اینه که در کشور درستی نیستید...

این جمله ، از یک نویسنده ایرانی نیست. متعلق به Marina Kamenev اهل انگلیس ، خبرنگار بیزنس ویک هست داستان از یک نظر خواهی BBC شروع شد. در این نظر خواهی ، آمار نشون داد که ۸۱٪ از مردم انگلیس ، به جای افزایش ثروت از دولت توقع دارند که زندگی شادتری براشون فراهم کنه.


سئوال اینجا بود که چطور. به عنوان اولین قدم ، دانشگاه لیسستر ، پروژه ای با هدف رتبه بندی

کشورها از نظر شادی مردمشون تعریف کرد. نتایج این رتبه بندی و دلایل شادی ملتها خیلی

 

خیلی جالب بود به خصوص ایران!!!

 

 نتایج رو ببینین:

 

 

 

رتبه ۱

 

دانمارک

 

جمعیت ۵/۵ میلیون

 

شانس زندگی : ۸/۷۷ سال

 

درآمد سرانه : ۳۴،۶۰۰ دلار

 

سیستم اقتصادی : سوسیالیستی

 

ویژگی ها :

- بهترین سرویس های دولتی خدمات اجتماعی

 

- بیمه همگانی با پوشش کامل

- مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت بسیار بالا

 

- هویت اجتماعی کاملا مشخص برای جوانان

 

- طبیعت بکر و معماری شهری زیبا

- آلودگی محیط زیست ناچیز

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مانند مداد باشیم

 

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :

 


- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :

 


- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .

 


پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .

 

- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .

 

 


صفت اول :

می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .

 

 


صفت دوم :

گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .

 

 


صفت سوم :

مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.

 

 


صفت چهارم :

چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .

 


صفت پنجم :

همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 27 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سوژه های داغ ایرانی 2


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 27 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

اس ام اس و پیامک تبریک نوروز ۱۳۹۰

 

 

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . .

 

نوروز ۱۳۹۰ بر شما مبارک

 

.

 

.

 

.

 

باعث افتخار است که عرض شادباش و تبریک اینجانب

 

زودتر از نسیم روح بخش نوروز خدمتتان شرفیاب شود . . .

 

پیشاپیش عیدتان مبارک

 

.

 

.

 

.

 

چند سال و چند عید باید از عمر تو بگذره تا آدم بشی !؟

 

یک سال از عمرت گذشت، ولی باز تو همونی که بودی !

فرشته دوست داشتنی بهارمبارک !



ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بهترین متن های تبریک سال نو ( عید نوروز ۱۳۹۰ )

 

مجموعه کاملی از متون زیبای تبریک  برای شما

 

که شامل انواع متن های ادبی ، رسمی ، اداری ، دوستانه ، فانتزی و . . . میباشد

امیدوارم مفید واقع بشود

 

 

متن ادبی و دوستانه

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست . . .

.

.

.

 

متن عشقولانه و فانتزی

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز

هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . .

.

.

.

 

متن اداری

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد

رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت

را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم

.

.

.

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

انواع ازدواج های پیشنهادی برای آقایان

* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است. 


* ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.


* ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند.


* ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد.


* ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید.


* ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد.


* ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست.


* ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد.


* ازدواج میسر: مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد.


* ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی
گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد. 


* ازدواج مکرر:
مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش از فلان جایش در برود

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

پایان نافرجام یک زندگی بخاطر دوستی های خیابانی

 

چند روز قبل، مادر آيدا خيلی خودمانی مرا صدا زد و گفت: بهتر است کمی بيشتر مراقب همسرت باشی چون او عقايد و باورهای عجيب و غريبی دارد و معتقد است که يک زن نبايد اسير زندگی شود و ...!...



 دستپاچه شدم و باور نمی کردم آیدا همراه مادرش به مغازه ام آمده باشد. من با عجله جلو رفتم و سلام کردم. در این لحظه آیدا خیلی آرام در گوشم گفت: مادرم آمده است تا داماد آینده اش را ببیند و با تو آشنا شود.

در حالی که خجالت می کشیدم از مادر آیدا خواستم پشت میز بنشیند و خیلی سریع برای آن ها آب  میوه تهیه کردم.

پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری سجاد مشهد افزود: از آن روز به بعد ، عشق و علاقه ام به آیدا چندین برابر شد و با بی تابی از خانواده ام خواستم به خواستگاری اش بروند. پدر و مادرم نیز که از دست کارهایم خسته شده بودند و آرزو داشتند مرا زودتر داماد کنند تا شاید سرم به سنگ زمانه بخورد خواسته ام را پذیرفتند و من با دختر مورد علاقه ام ازدواج کردم. اما از همان روزهای اول فهمیدم سرم کلاه رفته است چون نامزدم حرکات و رفتار مشکوکی داشت.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

در گذشتگان سينماي ايران در سال 89

سينماي ايران در سالي كه گذشت در سوگ 27 هنرمند خود نشست.

 

 


سينماي ايران در سالي كه گذشت تعدادي از هنرمندانش را از دست داد و در سوگ آنان نشست كه از جمله آنان مي‌توان به: «مهدي دانش‌رفتار»، «رضا كرم‌رضايي»، «محمود بنفشه‌خواه»، «كيومرث ملك‌مطيعي»، «حميده خيرآبادي»، «نعمت حقيقي»، «طاهره سادات هاشمي»، «علي اصغر اوجاني»، «محمد رضا اعلامي»، «آرام شهيدي»، «قربانعلي ترابي»، «محمود بهرامي»، «محمد باقر آشتياني»، «فرامرز فرازمند»، «بهنام صفري»، «مهين شهابي»، «ناصر اسماعيل‌زاده»، «رضا خندان»، «منوچهر حقاني‌پرست»، «معصومه اسكندري»، «محمد رازدشت»، «اسماعيل رياحي»، «مهدي آريان‌نژاد»، «حسين باغي»، «محسن يوسف‌بيگ»، «عباس اميري» و «مهري وداديان»، 27 هنرمندي هستند كه در سال 1389 از ميان ما رفتند و به ديار باقي شتافتند.

 

 

* مهدي دانش‌رفتار

مرحوم «مهدي دانش‌رفتار» دستيار كارگردان پس از 15 روز كما، در 7 فروردين ماه 1389 درگذشت.

زنده ياد «مهدي دانش‌رفتار» روز 22 اسفندماه پس از عمل جراحي باز روي مغزش به كما رفت و پس از 15 روز، در سن 31 سالگي دار فاني را وداع گفت.

بنابراين گزارش، زنده‌ياد «مهدي دانش‌رفتار» در مجموعه‌هاي تلويزيوني نظير «خرده ستمگران» و «عبور از پاييز» به عنوان دستيار كارگردان فعاليت داشت.

 

* رضا كرم‌رضايي

مرحوم «رضا كرم‌‌رضايي» بازيگر تئاتر و سينما در بيمارستان مهر تهران در 14 فروردين ماه1389 و در سن 73 سالگي درگذشت.

مرحوم «رضا كرم‌رضايي» متولد 1316 سنقرآباد كرمانشاه،‌ بازيگر سينما و تلويزيون و مترجم، بازيگر، كارگردان و مدرس تئاتر بوده است.

او فارغ التحصيل از هنرستان هنرپيشگي؛ 1338، فارغ التحصيل از انستيتو فيلم و تلويزيون و تئاتر دانشگاه مونيخ، 1346اخذ عنوان درجه يك هنري مدرك دكترا، روند تجربي از شوراي ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و وزارت علوم؛ 1361 بوده است.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کوتاه قدترین مرد جهان

Junrey Balawing نام جوان 17 ساله اهل فیلیپین است که شبیه یک کودک یک ساله می ماند. او تنها 55 سانتیمتر قد دارد و نمی تواند بر پاهای خود بیایستد. در ماه ژوئن آینده ، وقتی او به سن 18 سالگی برسد، نام خود را به عنوان کوتاه ترین مرد جهان در کتاب رکوردهای گینس، ثبت خواهد کرد.

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

گزارشی جالب از میلیاردهایی که دیپلم ندارند

فردا درستونو ول نکنید حالا بگید من گفتما

 

درحالیکه خیلی از ما در دوره دبیرستان دغدغه ساعات برگشت به خانه، شبهای امتحان و آمادگی برای کنکور ورودی دانشکاهها را داشتیم ، عده ای از موفق ترین کارآفرینان امروز دنیا دبیرستان را ترک کردند یا اصلا ثبت نام نکردند و شروع به کارهای درآمدزا کردند. اینجا با 14 نفر از این افراد آشنا می شویم.

 

1_رابرت دنیرو

دوستداران ویتو کورلئون و جیک لاموتا باید ممنون یکی از محبوبترین هنرپیشه ها باشند که قبل از تولد 17سالگیش دبیرستان را ترک کرد. دنیرو که 2 بار برنده جایزه اسکار شده دوره هنر را در استودیو بازیگری لی استراسبرگ و هنرستان هنرهای زیبای استلا آدلر گذراند. او در این مدت اندکی درباره کسب وکار هم یاد گرفت: دارائی های او عبارتند از استودیو فیلم تریبکا پروداکشن و تعدادی رستوران شیک.

 

2_ویدال سسون

 

ویدال که دوران کودکی خود را در یک یتیم خانه گذرانده بود در سن 14 سالگی یک دوره کارآموزی آرایش و اصلاح مو را گذراند و بعد به ارتش پیوست. او که به خاطر سبک اصلاح موی هندسی اش معروف است به خاطر انجام آرایش خاص  مو برای میا فروس،در فیلم  Rosemary's Baby تحسین عمومی را برانگیخت. سرمایه شخصی سسون 130میلیون دلار تخمین زده شده است.

 

 



ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فواید کاهو: خواب آور است، تقویت میل جنسی و ...

میخندی؟ باید کاهو بخوری!!!

 

كاهو؛ خواب‌آور اما نفاخ
 در مورد این سبزی و خواصش با دكتر محمد حسین صالحی سورمقی، متخصص فارماكوگنوزی و استاد دانشكده داروسازی دانشگاه علوم ‌پزشکی تهران گفت‌وگویی كرده‌ایم كه می‌خوانید.

 آقای دكتر! از خواص کاهو  بگویید؟

كاهو مثل تمام سبزیجات، مقادیری املاح و ویتامین دارد كه از مهم‌ترین آنها می‌توان به پیش‌ساز ویتامینA یعنی بتاكاروتن و اسید فولیك اشاره كرد. همچنین كاهو حاوی مقداری ویتامینC، K، آهن، منیزیم و كلسیم است.

مهم‌ترین خاصیتی كه به كاهو نسبت داده می‌شود، خواب‌آور بودن آن است. در یونان قدیم، مردم از كاهو به عنوان داروی خواب‌آور استفاده می‌كردند. امروزه از نظر علمی این موضوع به اثبات رسیده است. این سبزی تركیباتی دارد كه باعث می‌شود راحت‌تر بخوابیم و به همین دلیل مصرف آن در آخرین وعده غذایی توصیه می‌شود.

حتی در برخی نقاط دنیا شیرابه كاهو را می‌گیرند و‌ غلیظ می‌كنند و این شیرابه تلخ و قهوه‌ای را با نام تریاك كاهو می‌فروشند. در مصر قدیم،‌ مردم معتقد بودند كه كاهو برای تقویت قوای جنسی هم مفید است. این سبزی آب زیادی دارد و یكی از سبزیجات كم‌كالری به حساب می‌آید.

کاهوهای مختلفی در بازار هست؛ كاهوی پیچ، چینی، رسمی و... اینها تفاوتی با هم دارند؟
كاهوها 6 نوع مختلف‌اند كه هر یك به گونه‌ای مجددا تقسیم‌بندی می‌شوند. خواص و مواد این كاهوها نزدیك به هم است و تفاوت چندانی با هم ندارند.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

رازهایی درباره ی خانمها که آقایون از آنها بی خبرند

1-یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد.به زبان آوردن دوستت دارم موجب می‌شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند.

2-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می‌ورزد.

3-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می‌کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می‌دارد ، به آن زن اجازه می‌دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است.

4-وقتی زنی عاشق می‌شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می‌رسد.

5-نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می‌بخشاید.

6-یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود.

7-پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست روانشناسی (همسر ایده آل)

یک تست جالب روانشناسی

با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید.
مثلا اگر گزینه پ سوال ۱را انتخاب کردیددیگر لزومی ندارد سوال۲و ۳را پاسخ دهید فقط کافی است بهسوال۴ مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مراسم پیرشالیار (آئینی به قدمت تاریخ)

 

آئین باستانی پیرشالیار همچون سالهای گذشته با اجرای مراسم مذهبی مخصوص از جمله سماع، نذر غذا، دعا و نیایش و .. در روستای اورامان تخت کردستان برگزار شد.آئین باستانی پیرشالیار هر ساله و در اواسط بهمن در روستای اورامان تخت برگزار می شود و برگزاری این مراسم سابقه ای به قدمت تاریخ دارد


آئین باستانی پیرشالیار هر ساله در فصل زمستان برگزار می شود که این مراسم نماد عینی از مشارکت های فعال مردم در مناسبت های مختلف اجتماعی و فرهنگی و سابقه ای به قدمت تاریخ دارد و هر سال بر شکوه برگزاری آن نیز افزوده می شود.این مراسم که هر سال در آخرین چهارشنبه و پنج شنبه منتهی به نیمه بهمن ماه برگزار می شود آئینی است که بعضی از مورخان تاریخ برگزاری آن را به یک هزار سال گذشته می دانند و عده ای دیگر نیز معتقدند که قدمت این مراسم بیش از اینهاست.پس از پشت سرگذاشتن کوه های سربه فلک کشیده و عبور از جاده های پر پیج و خم و گذر در مسیر رودخانه سیروان که با آرامش خاصی همراه است و در دل کوه های سربه فلک کشیده رشته کوه های زاگرس، به یکی از روستاهای استان کردستان قدم می نهی که معماری آن زبانزد خاص و عام است و به دلیل ویژگی های فراوانی این روستا به عنوان یکی از قطبهای گردشگری در سطح کشور نیز به ثبت رسیده است.روستای که معماری ویژه و خاص آن در کنار طبیعتی بکر و زیبا که به نوعی با آدم سخن می گوید هم اکنون به عنوان یکی از مناطق گردشگری کشور مطرح و حتی در بعضی از روزها علاوه بر گردشگران داخلی افرادی را نیز از دیگر کشورهای خارجی به دامان خود می پذیرد
 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آئین‌های نوروزی در گذر تاریخ

 

زن‌ شرقی، زن‌ ایرانی‌ ام، هویت‌ فرهنگی‌ بالنده‌ دارم. قرنهاست‌ مشتاقانه‌ راهی‌ دراز، پرنشیب ‌و فراز، پیموده‌ام. كوله ‌باری‌ سرشار از گوهرهای‌ فرهنگیِ دلپذیر و خواستنی‌ دارم. باز هم‌ در نوروز كوله‌ بار خویش‌ می‌گشایم. پر توانم، پر تلاش؛ همه‌ ذرات‌ وجودم‌ شوق‌ است. باز هم‌ برآنم‌ تا آیینی‌ كهن‌ از نو برپا كنم. چون‌ طبیعت‌ حیاتی‌ دوباره، تولدی‌ دیگر دارم. خستگی‌ ره، غبار از تن‌ می‌زدایم؛ شادمانم. روی‌ به‌ گلاب؛ و خانه‌ و هر آنچه‌ باشد به‌ آب‌ زلال‌ می‌شویم. چشم‌ دل‌ بر نعمت‌های‌ الهی‌ می‌گشایم. چون‌ گیاه‌ سر از خاك‌ بر می‌دارم. نماز می‌‌گزارم. سالهاست‌ در نوروز هر آنچه‌ هست‌ می‌‌شویم. جامه ‌ای‌ ساده‌ می‌دوزم. خوراكی‌ مطبوع‌ می‌پزم. غبار می‌‌زدایم، خانه‌ می‌آرایم. سفره‌ می‌چینم، سبزه‌ می‌‌رویانم. دستانم‌ از زر خالی‌ است‌ اما از مهر و صفا سرشار است‌ و سالهاست‌ با همین‌ دست‌ها، آیین‌ دوره‌ باستان‌ نگه‌ داشته‌ام.
سفره‌ هفت‌ سین‌ را می‌‌گسترانم. ماهی‌ سرخ‌ كوچكی‌ در تنگ‌ آب‌ رها می‌كنم. نارنجی‌ خوش ‌رنگ‌ و بو در كاسه‌ آب‌ می‌اندازم‌ تا در لحظه‌ تحویل‌ سال‌ به‌ چرخش‌ آن‌ بنگرم‌ و زیر لب‌ زمزمه‌ كنم: دور گردون‌ گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائماً یكسان‌ نباشد حال دوران غم‌ مخور... سیب‌ سرخی‌ كه‌ نشان‌ از مهر و محبت‌ دارد در برابر آیینه‌ می‌نهم‌ تا مهرمان‌ افزونتر شود؛ و هفت‌ گونه‌ گیاه‌ و خوردنی‌ دستچین‌ شده‌ در سفره‌ می‌‌چینم‌ تا رونق‌ و بركت‌ سفره‌مان‌ افزون‌ شود.

با سبزه‌ نورسته، سنبل‌ سپید، گل‌ سرخ، شكوفایی‌ بهاران‌ را بر سفره‌ میهمان‌ می‌كنم. نقل‌ و نبات‌ می‌‌گذارم. شمع‌ و چراغ‌ می‌‌افروزم‌ تا كامی‌ شیرین‌ و دیده‌ای‌ روشن‌ شود. در برابر آیینه، رو به‌ قبله‌ آمال، كتاب‌ آسمانی‌ می‌گشایم‌ و با رویی‌ خوش‌ و دلی‌ پر مهر، عزیزان‌ را پذیرا می‌‌شوم. تنهایان‌ و بی‌ كسان‌ را میهمان‌ می‌كنم. و در آغاز سال‌ نو با درود به‌ روان‌ پاكان‌ و نیكان، با سلامی ‌به‌ زحمتكشان‌ و پرهیزكاران، همدل‌ و همنوا با همگان، آفریدگار بخشنده‌ را سپاس‌ می‌‌گویم‌ و طلب‌ خیر و بركت، رونق‌ و بهبودی‌ بیشتر برای‌ نیك‌اندیشان‌ می‌‌كنم.
زن‌ ایرانی‌ام. قرنهاست‌ هویت‌ بالنده‌ فرهنگی‌‌ام‌ را پاس‌ می‌‌دارم؛ و امسال‌ نیز، دیگر بار نوروز - این‌ خجسته‌ آیین‌ ملی‌ و مذهبی‌ خویش‌ - را شادمانه‌ برگزار می‌كنم‌ و با تمامی‌زنانِ زن‌ و مردانِ مرد در لحظه‌ پرشكوه‌ تحویل‌ سال‌ نو، خدای‌ را سپاس‌ می‌‌گویم.

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کیک

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مدل موهای جدیییییییییییییییییید!!


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سوژه های داغ

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عاشقانه حیوانات

 

ایا حیوونا هم به هم خیانت می کنند؟؟؟؟؟؟؟؟

حیوونا هم به هم گل میدن باور ندارید؟

نگاه کنید.

شما چند بار به عشقتون گل دادید؟؟؟؟؟

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 20 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مردم چه می گویند؟؟؟

 

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ...

فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 20 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

گزارشی جالب درمورد پرخرج ترین حوادث دنیا

10- غرق شدن تایتانیك: هزینه 150 میلیون دلار

كشتی تایتانیك در 15 آوریل 1912 غرق شد و بیش از 1500 مسافر آن كشته شدند.

هزینه ساخت این كشتی در آن زمان 7 میلیون دلار بود كه به زمان حال حدود 150 میلیون دلار می‌شود.
 
 

9- سقوط تانكر حامل سوخت از پل Wiehltal در آلمان : هزینه 358 میلیون دلار

در تاریخ 26 آگوست 2004، تانكری حامل 32000 لیتر سوخت، از روی پلی در آلمان سقوط كرد و منفجر شد. هزینه اولیه تعمیر پل حدود 40 میلیون دلار خرج داشت و هزینه ساخت پل جدید 318 میلیون دلار

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 20 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

میوه هایی که تا بحال ندیده اید!!
کارامبولا، میوه ستاره‌ای (Carambola)
 
 

پی‌تایا، میوه اژدها (Pitaya)

 

 

دوریان، میوه بدبو! (Durian)

 

 

 یانگ‌می، توت فرنگی چینی (Yangmei)

 

رمبوتان (Rambutan)



ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 20 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کمک بچه فیل به مادرش

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جک

 

یه لره چند وقته حیرونه چرا خودش یه داداش داره ولی خواهرش دوتا !!!!!!!!!!!!!


تفکر عمیق یک لر : اگر ادیسون نبود ، باید تو تاریکی تلویزیون نگاه می کردیم !!!!!!!!!!


به لره میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟

میگه معلوم نیست ، ماشینو زدم تو دیوار ، سرهنگه رفته تو کما ، منتظرم برگرده ببینم قبول شدم یا نه !!!!!!!!


دلتنگی یک لر : بی معرفت ما گوشی  نداریم ، تو چرا sms نمیدی ؟؟؟؟!!!!!!!!!


کمیته ی امداد از هموطنان لر تقاضا کرده بعد از انداختن سکه در صندوق صدقات سوار آن نشوند !!!!!!!!!!


 

 

لره میره تو آسانسور ، می بینه نوشته ظرفیت 12 نفر . با خودش میگه : ای بابا حالا 11 نفر دیگه رو از کجا بیارم ؟!!!!

 

زلزله در لرستان 89 کشته داشت ، 9 نفر هنگام زلزله 80 نفر هنگام تقسیم چادر !!!!!!!!!!


لره دستش میشکنه به دکترش میگه وقتی دستم خوب شد ، گچشو باز کردم ، میتونم ویولون بزنم ؟

دکتر میگه: آره .

 

میگه چه خوب ، قبلا نمی تونستم !!!!!!!!!! 


وصیت لر به پسرش :

هیچ وقت زن نگیر ، به پسرت هم بگو زن نگیره !!!!!!!!!



یه لره میفته دنباله یه دختره ، با سنگ میزنه تو سرش ، میگه آخ جون بالاخره تونستم مخش رو بزنم !!!!!!!!


یه نفر با نگرانی  زنگ میزنه 110 میگه آقا الان سوار ماشینم شدم ، دیدم فرمون ، کلاژ ، ترمز ، دنده ،....همه چیو دزدیدن !

پلیس میگه لری ؟

میگه آره !

میگه : صندلی عقب نشستی برو جلو !!!!!!


به گزارش ایرنا لری که به قصد خودکشی سرش را روی ریل گذاشته بود پس از واژگونی قطار از محل حادثه گریخت!!!!!!!!!

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نوآوری با کلّه ماهی

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چند کشف بزرگ در ایران!

کشف چند آیت الله جدید در ایران

 

 

آیت الله قطاب یزدی

آیت الله پنیر تبریزی

آیت الله چاقوی زنجانی

آیت الله فالوده‏ی شیرازی

آیت الله گزی اصفهانی

آیت الله گلابی قمصری کاشانی

آیت الله سوهان قمی

آیت الله برنجی گیلانی

آیت الله ششلیک خراسانی رضوی

آیت الله چایی لاهیجانی

آیت الله انگوری شاهرودی

آیت الله ترکی آذربایجانی

آیت الله نفتی آبادانی

آیت الله رطبی مضافتی بمی

آیت الله اناری ساوه ای

آیت الله پرتقالی شهسواری

آیت الله شیری گلپایگانی

آیت الله پسته‏ ای دامغانی

آیت الله زیره‏ ای کرمانی

آیت الله هسته ای نطنزی

آیت الله رقصی بندری

آیت الله شلوار کردی

 

 

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر

 

 


فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
 
 
 
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
 
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
 
 
 
فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی؛
 

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛
 

 
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
 

 
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه؛
 
 
 
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
 
 


 
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛
 
 
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛
 
 
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛
  
 
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛
 
 
 
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
 
 
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛
 
 
 
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
 
فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم؛
 
 
فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
 
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
 
 
 
فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛
 
 
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و  هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛
 
 
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛
 
 
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛
 
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛
 
 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جشنواره پرتقال در هلند

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

SMOK

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

پیرمرد و سالک

 

پیر مردی بر قاطری بنشسته بود و از بیابانی می گذشت .. سالکی را بدید که پیاده بودپیر مرد گفت : ای مرد به کجا رهسپاری؟ سالک گفت : به دهی که گویند مردمش خدا نشناسند و کینه و عداوت می ورزند و زنان خود را از ارث محروم می‌کنندپیر مرد گفت : به خوب جایی می روی
سالک گفت : چرا ؟پیر مرد گفت : من از مردم آن دیارم و دیری است که چشم انتظارم تا کسی بیاید و این مردم را هدایت کند سالک گفت : پس آنچه گویند راست باشد ؟پیر مرد گفت : تا راست چه باشد
سالک گفت : آن کلام که بر واقعیتی صدق کند
پیر مرد گفت : در آن دیار کسی را شناسی که در آنجا منزل کنی ؟
سالک گفت : نه
پیر مرد گفت : مردمانی چنین بد سیرت چگونه تو را میزبان باشند ؟...

سالک گفت : ندانم
پیر مرد گفت : چندی میهمان ما باش . باغی دارم و دیری است که با دخترم روزگار می گذرانم
سالک گفت : خداوند تو را عزت دهد اما نیک آن است که به میانه مردمان کج کردار روم و به کار خود رسم


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تكرار زمانه

 

 

مردي 80ساله با پسر تحصيل کرده 45ساله­اش روي مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغي كنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسيد: اين چيه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.
پس از چند دقيقه دوباره پرسيد اين چيه؟ پسر گفت : بابا من که همين الان بهتون گفتم: کلاغه.
بعد از مدت کوتاهي پير مرد براي سومين بار پرسيد: اين چيه؟ عصبانيت در پسرش موج ميزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ!
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتي قديمي برگشت. صفحه­اي را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند.
در آن صفحه اين طور نوشته شده بود:
امروز پسر کوچکم 3سال دارد. و روي مبل نشسته است هنگامي که کلاغي روي پنجره نشست پسرم 23بار نامش را از من پرسيد و من 23بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
هر بار او را عاشقانه بغل مي‌کردم و به او جواب مي‌دادم و به هيچ وجه عصباني نمي‌شدم و در عوض علاقه بيشتري نسبت به او پيدا مي‌کردم

نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:داستان کوتاه,تکرار,زمانه, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بزرگترین افتخار

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم.اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود.

و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد....

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:خدا,افتخار,کلیسا,شهرت,محبوبیت, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شایعه

 

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و...

سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.

حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.

فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری.

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:شایعه, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نه به جنیفر لوپز!

 

نه به جنیفر لوپز!

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره...

به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:هیزم شکن,طلایی,جنیفر لوپز,کاترین زتاجونز, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

همیشه یک راه حل وجود دارد

 

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: ...

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:ازدواج, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شکست یک شخص نیست!

 

یکی از مریدان شیوانا مرد تاجری بود که ورشکست شده بود. روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود. شیوانا از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد. شیوانا پاسخ داد:.....

شکست یک اتفاق است. یک شخص نیست! کسی که شکست خورده در مقایسه با کسی که چنین تجربه ای نداشته است ، هزاران قدم جلوتراست. او روی دیگر موفقیت را به وضوح لمس کرده است و تارهای متصل به شکست را می شناسد. او بهتر از هر کس دیگری می تواند سیاهچاله های منجر به شکست را به ما نشان دهد.وقتی کسی موفق می شود بدانید که چیزی یاد نگرفته است! اما وقتی کسی شکست می خورد آگاه باشیدکه او هزاران چیز یاد گرفته است که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد می تواند به دیگران منتقل کند. وقتی کسی شکست می خورد هرگز نگوئید او تا ابد شکست خورده است! بلکه بگوئید او هنوز موفق نشده است.

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

با عشق هر انچه را که می خواهید می توانید به دست اورید

 


   

 


زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »


آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 14 اسفند 1389برچسب:عشق,ثروت,موفقیت, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عکس فانتزی 2

     

 

   

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 13 اسفند 1389برچسب:عکس,فانتزی, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

داریوش(سراب رد پای تو)

 

سراب رد پاي تو  كجاي جاده پيدا شد

كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد

كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم

كه هر شب حرق دستاتو به آغوشم بدهكارم

تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي

تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي

*************

تو آهنگ سكوت تو به دنبال يه تسكينم

صدايي تو جهانم نيست فقط تصوير مي بينم

يه حسي از تو در من هست كه ميدونم تو رو دارم

واسه برگشتنت هر شب درارو باز ميذارم

**************

سراب رد پاي تو  كجاي جاده پيدا شد

كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد

كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم

كه هر شب حرق دستاتو به آغوشم بدهكارم

تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي

تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي

 
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 13 اسفند 1389برچسب:داریوش,سراب,ردپا,, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خدا هست!

 

 

مردی برای اصلاح سر و صورتش به ارایشگاه رفت در حال کار گفت وگوی جالبی بین انها در گرفت انها در باره ی موضوعات و مطالب مختلف صبحت کردند وقتی به موضوع خدا رسیدند ارایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد!
مشتری پرسید چرا باور نمیکنی؟
کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد!
به من بگو اگر خدا وجود داشت ایا این همه مریض می شدند بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟
اگر خدا وجود می داشت،نباید درد و رنجی وجود داشته باشد
نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میدهد این چیز ها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد،اما جوابی نداد،چون نمی خواست جروبحث کند.
ارایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض اینکه از اریشگاه بیرون اماد،در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده.
ظاهرش کثیف و ژولیده بود.مشتری برگشت و دوباره وارد ارایشگاه شد
میدانی چیست،به نظر من ارایشگر ها هم وجود ندارند!
ارایشگر با تعجب گفت چرا چنین حرفی میزنی؟من اینجا هستم،من ارایشگرم.
من همین الان موهای تورا کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت:نه ارایشگر ها وجود ندارند،چون اگر وجود داشتند،هیچ کس مثل مردی که ان بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد!
او گفت:نه،ارایشگرها وجود دارند،موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند
مشتری تایید کرد:دقیقا نکته همین جاست!خدا هم وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.
 

نويسنده: تاريخ: یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:خدا هست!,داستان کوتاه, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ما چه هستیم؟


مردي تخم عقابي پيدا كرد و آن را در لانه مرغي گذاشت . عقاب با بقيه جوجه ها از تخم بيرون آمد و با آن ها بزرگ شد . در تمام زندگيش ، او همان كارهايي را انجام داد كه مرغ ها مي كردند ؛ براي پيدا كردن كرم ها و حشرات زمين را مي كند و قدقد مي كرد و گاهي با دست و پا زدن بسيار ، كمي در هوا پرواز مي كرد .
سال ها گذشت و عقاب خيلي پير شد .
روزي پرنده باعظمتي را بالاي سرش بر فراز آسمان ابري ديد . او با شكوه تمام ، با يك حركت جزئي بالهاي طلاييش برخلاف جريان شديد باد پرواز مي كرد .
عقاب پير بهت زده نگاهش كرد و پرسيد : « اين كيست ؟»
همسايه اش پاسخ داد : « اين يك عقاب است . سلطان پرندگان . او متعلق به آسمان است و ما زميني هستيم. »
عقاب مثل يك مرغ زندگي كرد و مثل يك مرغ مرد . زيرا فكر مي كرد يك مرغ است .

نويسنده: تاريخ: یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:ما چه هستیم؟,داستان کوتاه, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

راز من

 

 هيچ جز حسرت نباشد كار من

بخت بد، بيگانه ئي شد يار من

بي گنه زنجير بر پايم زدند

واي از اين زندان محنت بار من

 

 واي از اين چشمي كه مي كاود نهان

روز و شب در چشم من راز مرا

گوش بر در مي نهد تا بشنود

شايد آن گمگشته آواز مرا

 

 گاه مي پرسد كه اندوهت ز چيست

فكرت آخر از چه رو آشفته است

بي سبب پنهان مكن اين راز را

درد گنگي در نگاهت خفته است

 

گاه مي نالد به نزد ديگران

«كاو دگر آن دختر ديروز نيست»

«آه، آن خندان لب شاداب من»

«اين زن افسرده مرموز نيست»

 

گاه مي كوشد كه با جادوي عشق

ره به قلبم برده افسونم كند

گاه مي خواهد كه با فرياد خشم

زين حصار راز بيرونم كند

 

گاه مي گويد كه، كو، آخر چه شد؟

آن نگاه مست و افسونكار تو

ديگر آن لبخند شادي بخش و گرم

نيست پيدا بر لب تبدار تو

 

من پريشان ديده مي دوزم بر او

بي صدا نالم كه، اينست آنچه هست

خود نمي دانم كه اندوهم ز چيست

زير لب گويم، چه خوش رفتم ز دست

 

 همزباني نيست تا بر گويمش

راز اين اندوه وحشتبار خويش

بي گمان هرگز كسي چون من نكرد

خويشتن را مايه آزار خويش

 

از منست اين غم كه بر جان منست

ديگر اين خود كرده را تدبير نيست

پاي در زنجير مي نالم كه هيچ

الفتم با حلقه زنجير نيست

 

 آه، اينست آنچه مي جستي به شوق

راز من، راز زني ديوانه خو

راز موجودي كه در فكرش نبود

ذره اي سوداي نام و آبرو

 

 راز موجودي كه ديگر هيچ نيست

جز وجودي نفرت آور بهر تو

آه، اينست آنچه رنجم مي دهد

ورنه، كي ترسم ز خشم و قهر تو

 

فروغ فرخزاد

نويسنده: تاريخ: یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:راز من,فروغ فرخزاد , موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی