شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


خطرناکترین شغل های جهان

آتش‌نشانان


خیلی‌ها فکر می‌کنند کار آتش‌نشانان خاموش کردن آتش است، ولی اگر یکی از نزدیکان شما این شغل را داشته باشد حتما به شما خواهد گفت که گاهی از درد رنج می‌برد. آتش‌نشانان به خاطر حرفه‌شان با حرارت زیاد آتش سر و کار دارند و ممکن است در ماموریت‌هایشان دچار سوختگی هم بشوند. درد جسمی در شغل آتش‌نشانی به همین جا ختم نمی‌شود. وقتی یک آتش‌نشان شیلنگ آب بزرگی را که آب با فشار از آن خارج می‌شود در دست می‌گیرد و به جنگ شعله‌های آتش می‌رود، فشار زیادی بر عضلات کمر و بازوانش وارد می‌شود. اغلب آتش‌نشانان باید از نردبان‌های بلند بالا بروند و همراه خود فردی را که در میان شعله‌های آتش گیر افتاده است را بر دوش خود حمل کنند و پایین بیاورند. در این میان اگر از ارتفاع زیاد سقوط کنند و آسیب جدی ببینند، باید از شغل خود انصراف بدهند و بازنشسته شوند البته اگر از این سانحه جان سالم بدر ببرند. از سوی دیگر شیفت‌های آتش‌نشانان بسیار طولانی است و مجبورند در تمام طول شب و گاهی دو روز پشت سر هم در ایستگاه‌های آتش‌نشانی بخوابند که تشک‌های نامناسب و تخت‌خواب‌های غیراستاندارد در استراحتگاه‌ آنها باعث بروز کمردرد خواهد شد. با این حال، آتش‌نشانان مردانی قوی و با اراده هستند که بدن‌شان را برای انجام هر کاری، در هر زمانی که به آنها ماموریت داده می شود، آماده می‌کنند.


خلبانان و مهندسین پرواز


خلبان شدن و پرواز بر فراز ابرها آرزوی خیلی از بچه‌هاست، ولی وقتی از دور به این حرفه نگاه می‌کنید، شاید از فشار کاری سنگینی که یک خلبان تحمل می‌کند، خبر نداشته باشید. گاهی ساعت‌ها پرواز و بیداری باعث بروز سردرد در خلبان می‌شود. گرچه پروازهای خلبانان برنامه نوشته شده‌ای دارد، ولی گاهی به دلایلی مانند اوضاع نامساعد جوی، لغزندگی باند و… پرواز به تاخیر می‌افتد و برنامه خواب و استراحت خلبانان را به هم می‌زند.
اگر شما یک خلبان باشید گاهی لازم است چند بار در طول روز هواپیمایتان را عوض کنید و کیف خود را همراهتان از یک هواپیما به هواپیمای دیگر ببرید که حمل این کیف سنگین در یک سمت بدن، به مرور زمان باعث آسیب ستون فقرات‌تان و بروز درد می شود. از سوی دیگر، ساعت‌های طولانی پرواز و در یک موقعیت ثابت نشستن یکی دیگر از دلایل بروز دردهای جسمی در خلبانان است. توجه به این دردها و رفع آنها در حرفه خلبانی مهم است، چون ممکن است تمرکز خلبان را به هم بزند و جان صدها مسافر را به خطر بیندازد.
ناگفته نماند که مهندسین پرواز نیز زمان بسیار زیادی را در معرض مواد شیمیایی هستند و نه فقط آنان بلکه خلبانان زمان زیادی در حین پرواز در کنار خطوط قوی برق به سر می برند که با چشم غیر مسلح نیز دیده می شود.


پلیس ها



بعد از خلبانی، پلیس شدن آرزوی بسیاری از پسر بچه‌هاست، ولی خیلی از این آرزوها در بزرگسالی با دیدن دشواری شغل پلیس‌ها به فراموشی سپرده می‌شود. در خیابان‌های شلوغ بین ماشین‌ها ساعت‌ها ایستادن و ترافیک را هدایت کردن و یا در تعقیب و گریز خلافکاران و جنایتکاران شرکت کردن، از این حرفه شغلی پُر استرس می‌سازد که این استرس هم بر جسم و هم بر فکر و روح پلیس‌ها وارد می‌شود. بسیاری از پلیس‌ها در هنگام انجام وظیفه زخمی می‌شوند و صدمه می‌بینند. ساعت‌های طولانی در اتومبیل پلیس نشستن و رانندگی کردن و یا سر چهارراه ایستادن باعث بروز کمردردهای مزمن در پلیس‌ها می‌شود.

 

شیشه پاک کن های آسمان خراش ها


شما باید قدرت بدنی بسیار بالایی داشته باشید تا بتوانید در دبی شیشه پاکن شوید. یکی از این کارگرها بدون کمربند ایمنی، بدون کلاه ایمنی و درحقیقت بدون هیچ وسیله ای کار می کند و تنها به فکر برق انداختن شیشه های ساختمان برای ساکنان آن است. این کارکنان در امارات هیچ اعتراضی به وضع کاری خود ندارند چون می دانند در صورت اعتراض کارگر دیگری استخدام می شود.


کارگران ساختمانی

 

به انواع فلزها و آهنهایی که در کنار این کارگران جمع شده است توجه کرده اید؟ به ویژه آن دسته ای که بر روی داربست ها قرار می گیرند. در واقع نباید این کارگران زیاد تکان بخورند تا با دقت و آرامش به کار خود مشغول باشند. لحظه ای فراموش کردن این مسئله، معادل سقوط آنان خواهد بود و اگر چنین شود امکان زنده ماندنشان بسیار کم است.
از آن گذشته ساعت‌های طولانی روی داربست‌های ساختمان های چند طبقه کار کردن، راه رفتن روی تیرآهن‌ها در ارتفاع چند متری و کار با بالابر‌های سنگین، سلامت جسمی کارگران را تهدید می کند. ولی بسیاری از کارگران بعد از وارد شدن آسیب جسمی، به دلیل ترس از بیکار شدن، از شکایت و گرفتن طول درمان از کارفرمایان خود صرف نظر می‌کنند و درمان اساسی انجام نمی‌دهند. از سوی دیگر، کار بدنی سخت و بارهای سنگین را بر دوش حمل کردن فشار زیادی را بر بدن، ستون فقرات و عضلات کارگران ساختمانی وارد می‌کند که طی سال‌ها باعث دردهای عضلانی اسکلتی زیادی خواهد شد.

به ادامه مطالب حتما سر بزنید!!!


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

30 اگر با ارزش برای زندگی شما

30 اگر با ارزش برای زندگی شما

 

 

اگر نیت این را دارید که زندگی سازنده تری داشته باشید، به این ۳۰ جمله ایی که با “اگر” آغاز می شوند به خوبی توجه کنید.

 

۱-اگر محصول یا خدمتی را نمی شناسید تا وقتی به آن شناخت دست نیافته اید آن را نخرید.

۲-اگر تسلطی بر اعمال خود ندارید، ولی بدانید که در نهایت اقدامات شما از آن شماست.

۳-اگر شما حداقل ۱۰ درصد درآمد تان را پس انداز نمی کنید بدانید که صرفه جویی نخواهید کرد.

۴-اگر بیش از حد صحبت کنید،مردم شنیدن حرفهایتان را متوقف خواهند کرد.واگر به اندازه کافی حرف نزنید، مردم هرگز نقطه نظرات شما را نخواهند شنید.

۵-اگر تنبل هستید، هرگز موفق نخواهید بود.تنبلی پتانسیل های واقعی شما را تحت تاثیر قرارخواهد داد.

۶-اگر از شغل خود نفرت دارید، شما بیش از نیمی از وقتی را که در این سیاره زندگی می کنید را متنفر بوده اید.

۷-اگر درصدی از پس انداز خود را در بازار سهام سرمایه گذاری نمی کنید،پس شما میلیون ها تومان در دوره های مختلف زندگیتان از دست داده اید.

۸-اگر آنچه را که آغاز می کنید هرگز به پایان نمی برید، درصد پیشرفت شما همیشه صفر است.

۹-اگر شما به اندازه کافی مایعات نمی نوشید،پس هرگز سلامتی کافی نخواهید داشت.

۱۰-اگر مبلغ بدهکاری های شما بیش از ۴۰% از درآمد ماهیانه شماست،حتما شکست خواهید خورد، بی درنگ عادات خرید و خرج کردنتان را تغییر دهید.

۱۱-اگر از رویارویی با مشکلات خود پرهیز می کنید،بدانید که همین مشکلات هدایت بخشی از دوران زندگی شما را به دست خواهند داشت.

۱۲-اگر چیزی صدای خوبی دارد،آن چیز هم می تواند خودش خوب باشد.

۱۳-اگر شما هر ۳تا ۵ سال درحال خرید یک ماشین معروف هستید، اینکارو متوقف کنید، دارید پولتان را از دست می دهید.

۱۴-اگر به اتفاقات اطراف خود توجهی ندارید، شما را بعنوان یک آدم احمق نگاه خواهند کرد.

۱۵-اگر شما با دنده عقب در یک خروجی شیب دار بزرگراه حرکت کنید شانس شما برای داشتن یک حادثه ۱۰۰۰% خواهد بود.لطفا از اولین خروجی خارج شود و مسیر را دور بزنید.

۱۶-اگر شما هرروز چیز جدیدی یاد نمی گیرید، پس درحال از بین بردن روزهای زندگیتان هستید.

۱۷-اگر امروز شما را تهدید به اخراج شدن کردند و حتی یک پیشنهاد زیرکانه در کنارش بود.بهتر است از همین امروز خود را آماده رفتن از آنجا کنید.

۱۸-اگر به شما یک بیمه با بالاترین خدمات و هزینه ماهیانه بسیار کم پیشنهاد شد، قبول کردن آن مثل شاشیدن در باد است.

۱۹-اگر شما هرگز به دیگری کمک نمی کنید، پس انتظار بازگشت نفعی به خودتان را هم نداشته باشید.

۲۰-اگر شما از اشتباهات خود چیزی یاد نمی گیرید،پس چندان چیز دیگری را هم یاد نخواهید گرفت.

۲۱-اگر شما رویایی ندارید، پس به عنوان یک موجودیتی در رویای کس دیگری خواهید زیست.

۲۲-اگر شما همیشه اشتباه می کنید،پس از سوال کردن نترسید.

۲۳-اگر درحالی که ورزش می کنید موسیقی گوش نمی کنید،بهترین بخش تمرینتان را از دست داده اید.

۲۴-اگر شما راضی و خوشنود نیستید،پس وقت آن رسیده چیزهایی را تغییر دهید.

۲۵-اگر شما به دوردست ها خیره نمی شوید، پس هرگز آنها را بدست نخواهید آورد.

۲۶-اگر هرگز چیزهای جدیدی را تجربه نمی کنید ، زندگی شما خیلی خسته کننده است.

۲۷-اگر در وجود شما عشق وجود ندارد، شما هنوز انسان جا افتاده ایی نیستید.

۲۸اگر در حال حاضر بیش از حد احساسی هستید، تصمیم گیری را به بعد موکول کنید.

۲۹-اگر کسی از شما درباره نوع بیمه تامین اجتماعی و بیمه های دیگرتان سوال کرد اطلاعاتی به او ندهید.

۳۰-اگر برای خود راه مشخص و خاصی را انتخاب کرده اید، مردم نیز به این راه شما توجه خواهند نمود.

 

شما چه اگر های دیگری  به نظرتان می رسد! میتوانید به این لیست اضافه کنید و برای دوستانتان ارسال کنید...

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هفت خوان دهه شصتی ها!

هفت خوان دهه شصتی ها!

 

 

 

 

برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.

 
بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند. (البته برخی را گذرانده اند.) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!
 
 
خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک
در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: «بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»
در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.

 

 



 

 

دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛ البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد!
در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا  آنها با دست و پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!

 


 

خوان دوم: مدرسه

دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.

 

 

 

 

خوان سوم: دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند، یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که البته به جای آب پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!
دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و شب های بسیاری را با «تست های 4 گزینه ای» هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.
مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!




خوان چهام: کار
دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند!
فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان ها.

 








خوان پنجم: ازدواج
همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!
 
 
 
خوان ششم: عزرائیل
در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند، زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.

 



 

 

 

خوان هفتم: آن دنیا!
بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پرواز کنند

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ایرانی ها تو اون دنیا!!!

ایرانی ها تو اون دنیا!!!


 

 

میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن
. خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فر زندان من هستند و بهشت به همه فر زندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!! جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟ جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟ شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

اسامی معروف ترین عشاق جهان

*اسامی معروف ترین عشاق جهان*

 

لیستی از عشاق افسانه ای جهان ....


اوتللو و دزد مونا (( عشاق درام ویلیام شکسپیر ))

امیر ارسلان و فرخ لقا (( عشاق افسانه های فولکوریک ایران))

بهرام و گل اندام ((عشاق قدیمی افسانه های فولکوریک ایران))

بیژن و منیژه (( عشاق شاهنامه فردوسی))

پل ویرژینی (( عشاق رمان تاریخی برناردن دو سن پیر))


خسرو و شیرین (( در داستانی از نظامی گنجوی))

رومئو و ژولیت (( عشاق درام شکسپیر))

رابعه و بکتاش (( از افسانه های اعراب است که بزبان فارسی نیز در آمده است))

زال و رودابه (( از شاهنامه فردوسی))


زهره و منو چهر (( از دیوان ایرج میر زا))

سلامان و آبسال (( از جامی))

سلیمان و ملکه سبا (( از افسانه های تورات))

سامسون و دلیله (( از افسانه های تورات))


شیرین و خسرو (( از امیر خسرو دهلوی))

فرهاد و شیرین (( از وحشی بافقی))

کلئو پاترا و ژولیوس سزار و آنتوان (( داستان عشق کلئو پاترا ملکه مصر به دو سردار و قیصر روم))

لیلی و مجنون ((اصلش عربی بوده ولی در اشعار شعرای فارسی منجمله نظامی وجامی و مکتبی شیرازی نیز آمده است))

نور جهان ( ایرانی) و جهانگیر ( هندی)

وامق و عذرا (( در داستانی از عنصری))

ویس و رامین (( از فخرالدین اسعد گرگانی))

همای و همایون (( از خواجوی کرمانی))

یوسف و زلیخا (( از جامی و آذر بیگدلی))

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تصاویر و اسامی بدترین مادرهای دنیا

تصاویر و اسامی بدترین مادرهای دنیا

 

 

پانداها، خرگوشها، همسترها و عقابها از دسته جانورانی هستند که نسبت به فرزندان کوچک خود بدرفتاری می کنند، آنها را در دوران نوزادی رها کرده و یا حتی آنها را می خورند. پیوند میان مادر و فرزند در سرتاسر جهان پیوندی مثال زدنی است اما در همین جهان مادرانی وجود دارند که هیچ شباهتی به مادران دل نازک و مهربان ندارند، البته در جهان حیوانات و حشرات.

سوسک گورکن: این حشره یکی از بدترین مادرهای جهان است زیرا فرزندان خود را در بازی مرگباری می خورد لارو این سوسک درون جسد موش مرده ای قرار می گیرند که توسط مادر و پدر درون حفره ای دفن شده است، سوسک مادر غذای فرزندان خود را با خوردن لاشه موش تامین می کند و در نتیجه به صورت ناخودآگاه لاروهای خود را می خورد.

 

 

تعداد لارو این سوسکها معمولا بیشتر از اندازه ای است که تمامی آنها بتوانند درون بدن موش جا بگیرند از این رو شانس بقای برخی از این لاروها افزایش پیدا خواهد کرد.

 

پاندا: بر خلاف تصور همگان، پانداهای مهربان مادرهای بسیار بدی هستند زیرا در زمانهایی که دو فرزند به دنیا می آورند، یکی از آنها را به حال خود رها می کنند. این جاندار در میان انسانها وجهه ای زیبا و خوب دارد اما در اصل یکی از بد ترین مادرهای دنیا است زیرا دومین فرزند خود را که در زمان تولد بسیار کوچک است، به حال خود رها کرده و تنها می گذارد.

 

 

 

با این همه پانداها به فرزندی که وظیفه بزرگ کردن او را به عهده گرفته اند توجه بسیاری می کنند و از این رو محققان باور دارند پانداها واقعا توانایی رسیدگی به دو فرزند را نداشته و باور دارند یک توله پاندای سر حال و قوی بهتر از دو توله پاندای ضعیف و بیمار است از این رو از همان ابتدا یکی از فرزندان خود را نادیده می گیرند.

 

همسترها: یکی دیگر از مادرهای هم نوع خوار یا فرزند خوار جهان همسترها هستند. این جاندار برخلاف ظاهر لطیف و دوست داشتنی که دارد، قاتلی سنگدل است که معمولا فرزندان خود را می خورند. همسترها نیز برای اطمینان از اینکه چند عدد از فرزندانشان زنده و سالم باقی می مانند، چند نوزاد اضافی به دنیا می آورند تا حتی در صورت کم بودن غذا نیز بتوانند از رشد و نمو چند فرزند خود اطمینان حاصل کنند.

 

 

 

 

عقاب سیاه: این پرنده مادر بسیار بدی است زیرا دست از نزاع و جنگ با هم نژادان خود بر نمی دارد و برای جدا کردن فرزندان خود در نزاعی مرگبار هیچ اقدامی نمی کند. به گفته محققان این پرنده ها معمولا درگیر نزاعهایی خشن می شوند و عقابهای پدر و مادر در زمان درگیری جوجه های بزرگتر و کوچکتر، زمانی که جوجه های بزرگتر کوچکترها را می کشند، تنها در گوشه ای نشسته و نگاه می کنند.

 

 

 

 

در واقع این پدیده یک قرارداد همکاری بی رحمانه میان جوجه های مسن تر و مادر بوده و می توان آن را فرزند کشی نیز نامید عقابهای مادر از این رو تا این حد خونسرد به کشته شدن جوجه های کوچکتر خود چشم می دوزند تا بتوانند از بقای جوجه های بزرگتر و تامین بودن منابع غذایی آنها اطمینان حاصل کنند.

 

مرغابی شانه به سر: این پرنده ها هم در دسته مادرهای بد قرار دارند زیرا جوجه هایی که دیرتر سر از تخم در می آورند را به حال خود رها می کنند. این مرغابی ها لانه های شناوری می سازند و درون این لانه از دو تخم مراقبت می کنند تا زمانی که یکی از جوجه ها سر از تخم در بیاورند.

 

 

 

 

اما درست زمانی که اولین جوجه سر از تخم در می آورد، مرغابی مادر به همراه جوجه اول لانه را ترک کرده و پرواز می کنند، در حالی که جوجه دوم در میان طبیعت وحشی به حال خود رها می شود. زیرا این پرنده ها هم ترجیح می دهند یک جوجه سالم و قوی را پرورش دهند.

 

 

سوسمار دم بلند: به طور کلی یافتن مادر نمونه در میان خزنده ها کار بسیار دشواری است، اما این سوسمار یکی از برترین مادرهای بد در جهان خزنده ها است. اگر این سوسمار در منطقه ای تخم گذاری کند که اطراف آن توسط شکارچیان مختلف احاطه شده باشد، پیش از اینکه فرزندانش سر از تخم دربیاورند همه آنها را می خورند. بهانه این خزنده برای خوردن فرزندانش نجات آنها از شکار شدن است تا از سویی دیگر بتواند برای تخم گذاری بعدی خود را قوی تر کند.

 

 

 

 

 

خرگوش: خرگوشهای مادر از این نظر مادران بدی هستند که بلافاصله پس از تولد فرزندانشان آنها را رها کرده و پس از آن برای 25 روز اول روزانه دو دقیقه برای غذا دادن به فرزندانشان به لانه بازمی گردند. پس از این مدت خرگوشهای کوچک باید بتوانند غذای خود را تامین کنند.

 

 

با این همه توجیه پذیرترین بهانه مادرانه برای بد رفتاری با فرزندان به خرگوشها اختصاص دارد، زیرا گوشت این جانداران بسیار خوش طعم است و خرگوشهای مادر برای دور نگه داشتن شکارچیان از لانه، آنجا را ترک می کنند تا راز مخفیگاه فرزندانشان حفظ شود.

 

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خنده دار ترین وصیت نامه جهان

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون

 


اینجانب ل فرزند ر در صحت عقل وصیت می‌کنم:


کفن و دفن
ماده ۱ - پیکرم با رعایت تمامی شعائر مذهبی به خاک سپرده شود. نماز میت اقامه شود و از عر زدن بالای کفن باز شده‌ام دریغ نشود. از این کارهایی که توی قبر می‌کنند اعم از شانه تکان دادن و به پهلو خواباندن و ورد خواندن توی گوش کلهم انجام شود.

ماده ۲ - مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال و الخ با رعایت تمام جزئیات و دعوت از یک چپ فسیل ارزان قیمت جهت سخنرانی در وصف خدمات من به کارگران، در مسجد برگزار شود.

تبصره یک: از این مسجدهایی که مراسم را با میز و صندلی برگزار می‌کنند نباشد. قشنگ هیاتی کنار هم بنشینند و چای و خرمایشان را بخورند.

تبصره دو: برای سخنرانی دکتر ف.ر را پیشنهاد می کنم.

ماده ۳ - شام و نهار مراسم ها بنا به صلاحدید پدرم باشد. اصراری ندارم.

تبصره یک: اگر تصمیم به غذا دادن گرفته شد مرغ نباشد که یکی سینه بخواهد و یکی ران و خلاصه پسرها با این حرفها وسط مراسم عزای من خودشان را خراب کنند و کرکر بخندند. کباب کوبیده بدهید و عزیز مراقب باشد دخترها هره کره نکنند.

تبصره دو: سهم بچه‌ها را کامل بدهید.

ماده ۴ - من را در امامزاده ج دفن کنید. اگر امامزاده ج جا نداشت هر جا غیر از بهشت زهرا. با این قبرهای سری دوزی شده بهشت زهرا که شبیه کارخانه تدفین است و مرده ها شبیه مواد خام تولیدش هستند حال نمی کنم.

ماده ۵ - واضح است که مواد بالا تماما جهت جلب رضایت خاطر والدینم است. آنها می‌توانند در هر کدام از این مواد دخل و تصرف کنند.

تبصره یک: اگر آنها آنقدر از خودگذشته بودند که عمیقا دلشان بخواهد بنا به اعتقاد من با جنازه‌ام رفتار کنند عرض می کنم که اصولا اهمیتی ندارد. می‌توانند هربلایی سر جنازه‌ام بیاورند جز اینکه مثل قرتی‌ها بسوزانندش.

تبصره دو: بد نیست به گزینه اهدا به باغ وحش پارک ارم جهت سیر کردن شیرهای گرسنه هم فکر شود.

ماده ۶ - اگر «م» در تمامی مراسم‌ها در صف مقدم نبود تبصره یک ماده 7 و همچنین ماده 10 اجرا نشوند.


ارث

ماده ۷ - تمام چیز مثقال اموالم در اولین فرصت فروخته شود و به مصرف مسافرت و خوش‌گذرانی والدینم برسد. در واقع من در تمام این سالها فقط به این دلیل مستقل نشدم که شرایط عیاشی در خانه پدری مهیا بود و با توجه به اینکه می دانم کارهای من با اعتقادات والدینم نمی خواند از طریق این ارث می خواهم عامدا «ندید گرفتنشان» را جبران کنم.

تبصره یک: اگر والدینم مکه، کربلا، نجف و کلا مکان‌های مذهبی را برای خوشگذرانی انتخاب کردند بدون سئوال و جواب و گوش دادن به توجیهاتشان پس گرفته و به «م» برسد تا او عیاشی کند.

تبصره دو: اگر او هم ور حاج جبارش ورم کرد و خواست سرمایه‌گذاری کند سهمم به مصرف گربه‌های بی خانمان شهر تهران برسد. (منظور این است که با اموال من سرمایه‌گذاری دنیوی و اخروی نشود. فی‌المجلس در راه عیش و نوش به جریان بیافتد.)

تبصره سه: «م» خباثت را کنار بگذارد و به جای فراهم کردن شرایط اجرای تبصره اول به پدرم یاد بدهد که عیاشی فقط کباب باد زدن توی باغ نیست. می تواند تا قبل از عملی شدن پیش برود و در صورت نیاز او را با آق رضا کرجی آشنا کند.

ماده ۸ - عینکم به خانم «س» برسد که در زمان زنده بودنم دهنم را زد بسکه پرسید چند خریدی و از کجا و آیا قسطی هم می‌شود.

تبصره: در صورتی که عرضه نداشت آقای «ع» ساده دل را برای ازدواج متقاعد کند بهتر است برود بمیرد، مثل حالای من. عینکم هم به همان مصرفی که در تبصره دوم ماده ۷ آمده برسد.

ماده ۹ - کتابخانه‌ام به همسر آقای «الف-م» برسد که رندانه عاشق تیر و تخته‌اش شد بی‌آنکه به کتابهایم توجهی نشان بدهد و حتی گفت «چه چیزهایی می‌شود توش چید» و وقتی من گفتم کریستال؟ چشم‌هایش برق زدند.

ماده ۱۰ - کتاب‌ها، فیلم‌ها و تمامی وسایل اتاقم به «م» برسد. به این شروط:
بند یک: پس از مرگم او اولین نفری باشد که وارد اتاقم بشود و تمام گوشه موشه‌ها را خوب نگاه کند که گندی به جا نگذاشته باشم.

بند دو: چون هیچ ضمانتی وجود ندارد مراما قول بدهد که حافظه کامپیوترم را بپکاند یا لااقل فایل‌های عکس بندگان خدا را پاک کند. هر چند می‌دانم آخر سر کمپلت می‌فروشد به یک نوجوان حـ.شری.

بند سه: لوازم بهداشتی که توی جعبه‌‌ای در کمدم قرار دارد را یا به مصرف برساند و یا به هر ترتیب از آن خانه دور کند.

بند چهار: نرود توی مایه‌های «رفیق از دست داده» تا از مرگ من نردبانی بسازد برای تور کردم مادام خ. در این صورت مش قل و زمبه است.

بند پنج: سیم کارتم را بفروشد و با پولش یک حال مختصری به آقای «م-موتورساز» بدهد که زندگی را برای جفتمان هدف‌دار کرد.

بند شش: بی‌خیال سهمش از این دوربینه بشود و آن را یک جوری برساند به بیچاره‌هایی که جلوی در سینما زار می‌زنند و فکر می‌کنند تنها دلیل فیلم نساختن‌شان نداشتن امکانات است. مخصوصا برای خنده برساند به دست اینهایی که قصد دارند یک فیلم عرفانی مدرن بسازند. اینهایی که در ادبیات بیضایی را میپرستند و مونولوگ آخر گرگدن‌ یونسکو را حفظ کرده‌اند. خودش می‌داند.

ماده ۱۱ - سطل فلزی فیلتر سیگارهایم به مادرم برسد بسکه تا دو روز خانه نبودم برش داشت و تغییر کاربری داد.

ماده ۱۲ - فندک‌های رومیزی درشکه‌ای، شیری، اسبی و سماوری را که الف در سفرهای مختلف برایم سوقاتی آورد به اضافه تمام جاسیگاری‌هایم به آقای «م-شیرازی» برسد. به پاس یک عمر کام سنگین گرفتن از وینستون قرمز.
باقیات الصالحات

ماده ۱۳ - هر چند می‌دانم تا هفت هشت نسل بعد از من کتاب‌هایم به درد هیچ کدام از اعضای آن خانواده نمی‌خورد اما مثل آقای صفار درباره اثرات مخرب این کتاب‌ها هشدار میدهم و توصیه می‌کنم اگر به هر دلیلی ماده ۱۰ اجرا نشد کتاب‌ها را یکجا به بزخرهای میدان انقلاب بفروشید. درباره تبعات عدم اجرای این بند همینقدر عرض کنم که بچه اصولا حالیش نیست. فکر می‌کند هرچیزی را که بشود خواند باید خواند. مثلا من به طور اتفاقی فارسی خواندن را با «داستان راستان» علامه شهید دکتر و الخ مرتضی مطهری شروع کردم و کار به جایی رسید که در طول زندگی پرخیر و برکتم دهن تک تک‌تان را آسفالت نمودم. حالا فرض کنید بچه‌ای خواندن را با کافکای دایی جون مرحوم شروع کند. خودتان تهش را حدس بزنید.

ماده ۱۴ - برای نسل‌های بعدی مخصوصا بچه‌های احتمالی خواهرهایم از چاخان درباره شخصیت علمی-ادبی-فرهنگی-هنری دایی جون مرحوم کم نگذارید. یک طوری پروپاگاندا کنید که بچه خیال برش دارد «ببینی چی بوده». برای روحیه‌شان خوب است. در مورد ما که جواب داد.

تبصره: روزنامه‌های ۱۷-۱۸ سالگی‌ام را به گمانم مادرم قایم کرده. برای آنکه بچه به محض آنکه به سن عقل رسید متوجه تبلیغات نشود بهتر است معدوم شوند و کلا اسمم را هم بهشان کج و کوج بگویید چون می‌توانند با یک سرچ ساده در گوگل کل زندگی‌ام را بخوانند و آنوقت دستتان رو می شود. بهتر است یک چیزهای کلی در مورد اینکه فلانی چه قله هایی را فتح کرد و خلاصه ابر مردی بود بگویید و وارد جزئیات نشوید.

ماده 15 - اگر بعد از مرگم زنی ادعا کرد از من بچه ای دارد به فرزندی قبولش کنید. چون اولا زندگی جنسی بی نظمی داشتم و اصلا بعید نیست راست گفته باشد. دوما. بگیریم صدی نود دروغ می گوید. خب. مگر من نباید نسلتان را ادامه می دادم؟ ایناهش!

تبصره: اگر بچه دختر بود بگویید فلانی مشکلاتی داشته که اساسا بچه دار نمی شده. مدارک پزشکی اش را هم اگر دادگاه خواست می سپارم آقای دکتر ه جور کند.

خیرات

ماده 16 - چند سال پیش در یکی از این شهرهای جنوبی برای کاری رفته بودم. پرواز برگشتم ساعت شش بود و من از هفت صبح تا چهار بعدازظهر توی شهر سگدو زده می زدم و تازه کارم تمام شده بود. فقط هزارتومن پول توی جیبم بود که باید کرایه ماشین میدادم تا فرودگاه و کارت بانک و تنخواه اداره ای که برایش به سفر آمده بودم را هم توی کیفم جاگذاشته بودم. خلاصه گرسنه بودم و نفهمیدم چطور شد که یکهو دیدم یک سینی پر از نان و پنیر و خرمای ساندیچی جلویم ظاهر شد. به طرز خطرناکی چسبید آنچنان که کم مانده بود شهادتین را بگویم و به راه راست بازگردم و بروم آن دنیا و شفاعت مرحومی که برایش خیرات داده بودند را بکنم. از همین چیزها خیرات کنید.

حق الناس


ماده 17 - قرضی ندارم و طلبم هم از بیچاره هایی است که شرم می کنید وصولش کنید. کلا بی خیال.

ماده 18 - در زندگی یک مورد ازاله بکارت داشتم که گاهی اوقات روی وجدانم است. هرچند قضیه زیاد جدی نیست و اصلا حالا که خوب فکر می کنم به این نتیجه می رسم که بهم تجاوز شده ولی محض محکم کاری «م» یک حلال بودی بطلبد. حلال هم نکرد به درک. دایورت کند به چیز جنازه ام. تازه به گمانم طرف می خواست برود بازیگر بشود. «م» می تواند به عنوان وارث من یک سهمی از قراردادهای احتمالی اش را هم بگیرد چون راهش را برای رسیدن به هدف هموار کردم.

نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

وحشی بافقی

وصیت نامه ای متفاوت از وحشی بافقی

 

 

روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید ؛        همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد

مزد غـسـال مرا   سیــــر  شــــرابــــــش   بدهید ؛        مست مست  از  همه  جا    حـــال  خرابش  بدهيد

بر      مزارم      مــگــذاریــد     بـیـــاید   واعــــــظ ؛        پـیــر   میخانه   بخواند    غــزلــی     از   حــــافـــظ

جای   تلقــیـن   به   بالای   سرم   دف   بـــزنیـــد ؛         شاهدی   رقص  کند   جمله   شما   کـــف     بزنید

روز   مرگــم   وسط   سینه   من    چـــاک    زنیـد ؛        اندرون   دل   مــن    یک    قـلم    تـاک      زنـیـــــــد

روی   قــبـــرم    بنویـسیــد    وفــــادار     برفـــت ؛        آن   جگر   سوخته   خسته  از این    دار   برفــــت"

نويسنده: طاهر تاريخ: یک شنبه 18 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شرح پریشانی

خیلی وقت پیش میخواستم این شعرو واستون بزارم ولی دنبال متن کاملش میگشتم خودم این شعرو خیلی دوست دارم  شما هم از دست ندینش. شرح پریشانی ترکیب بندی منحصر به فرد در زبان فارسی، از سروده‌های وحشی بافق است. ارزش ادبی آن به خاطر آرایه‌های ادبی بسیاری که در آن به کار رفته است مورد توجه قرار دارد.

 

شرح پریشانی

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید / داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید / گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی / سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم / ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم / بند در سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود / یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت / سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت / یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آنکس که خریدار شدش من بودم / باعث گرمی بازار شدش من بودم

برای خواندن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

میلاد آدم

میلاد آدم

 
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد 


فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خودگری خودشکنی خودنگری پیدا شد


خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
حذر ای پردگیان! پرده دری پیدا شد


آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد



زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
تا از این گنبد دیرینه دری پیدا شد
     
                                       


      

 

محمد اقبال لاهوری

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

پیری لورل و هاردی

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمره اعصاب شما چند است؟

 

 

نمره اعصاب شما چند است؟

 


این یک آزمون استاندارد روان شناسی است. شما باید خودتان را در هر یک از ده موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید. بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمرات تان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدم هایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم می ریزند و تسلیم می شوند یا این که با صبر و اعتماد به نفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت می کنید و می ایستید.

 

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

10 نکته برای تو

10 نکته برای تو

 

 

1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...

3- وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...

4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..

5- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...

6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...

7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..

8- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...

9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..

10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

13 اشتباه بزرگ در زندگی

13 اشتباه بزرگ در زندگی

 

 


 

1-خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران

 

2-نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست

 

3-عدم حذف غیرممکن در زندگی

 

4-ترس از ریسک کردن برای پیروزی

 

5-محدود دیدن

 

6-اهداف شما قربانی افکار دیگران

 

7 -فکر کردن به محدودیتها قبل از اقدام به عمل

 

8-باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر

 

9-باور به شانس بد

 

10-ندیدن عواقب و پیامدها

 

11-در اندیشه گذشته

 

12-سطحی نگری

 

 

13-عبرت نگرفتن از شکست

 

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

در 68 ثانیه به آرزوی خود برسید

در 68 ثانیه به آرزوی خود برسید

 

 

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.

 

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.

 

اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

 

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.

 

68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

 

خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟

 

بسیار عالی است! امتحان کنید.

 

خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.

ایده‌ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

لحظه های زیبا در زندگی

لحظه های زیبا در زندگی

 

 

 

گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود
که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید
و آرزوهای خود در آغوش بگیرید

There are moments in life when you miss someone
So much that you just want to pick them from
Your dreams and hug them for real

 

وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم
که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم

When the door of happiness closes, another opens
But often times we look so long at the
Closed door that we don't see the one which has been opened for us

 

به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست
به دنبال کسی باش که به لبانت لبخند بنشاند
چون فقط یک لبخند می تواند
شب سیاه را نورانی کند
کسی را پیدا کن که دلت را بخنداند

Don't go for looks; they can deceive
Don't go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright
Find the one that makes your heart smile

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست هوش 3

برای دیدن به تست به ادامه ی مطلب روید


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست هوش 2

توجه داشته باشید که باید بدون مکث جواب بدید !

 

برای پاسخ گویی به ادامه مطلب بروید

 


 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

معمای جالب دکتر حسابی

سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.
 
قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند
 
تا آن ساعت را خریداری کنند…
 
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.
 
این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان
 
شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد
 
و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)
 
حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود
 
این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان
 
هزار تومان باقیمانده کجاست ؟
 
طراح سوال : دکتر حسابی

 

 

جواب در ادامه ی مطلب


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست هوش(طنز)


۱-چطوری یک زرافه را در یخچال بگذاریم؟

 

ابتدا در یخچال را باز میکنیم.سپس زرافه را در یخچال میگذاریم و در را میبندیم.

 

۲-چطور یک فیل را در یخچال بگذاریم؟(یه کم فکر کن)

 

نه اشتباه گفتی .اول در یخچال رو باز میکنیم زرافه رو میزاریم بیرون سپس فیل را داخل یخچال میگذاریم.

 

۳-چگونه فیل را داخل ماشین بگذاریم؟

 

 فیل را از یخچال بیرون بیرون می آوریم و در ماشین میگذاریم.

 

۴-شیر شاه یک جلسه میزاره همهی حیوونها رو دعوت میکنه . همه میان به جز یه نفر.اگه گفتی کیه؟

 

فیل. چون هنوز تو ماشینه

 

۵-چند نفر میخوان از یه رودخانه پر از تمساح شناکنان برند اون طرف.اونها به سلامت میرند اون طرف.اگه گفتی چرا تمساحها نخوردنشون؟

 

چون تمساحها رفته بودند جلسه ی شیر شاه.

 

۶-اگه گفتی به یه کرم سبز که سنگ میخوره چی میگن؟

 

کرم سبز سنگ خوار

 

۷-یه نفر تو سرش یه چیز سبز میبینه که سنگ می خوره شبیه کرم هم بوده.اگه گفتی چی بوده؟

 

نه کرم سبز سنگ خوار نبوده چون کرم سبز سنگ خوار رفته جلسه شیر شاه.اون مرد خیالاتی شده.

 

۸-جلسه شیر شاه تموم شد.ولی همه حیوونها یه جا جمع شدند میدونی چه اتفاقی افتاده؟

فیله که سوار ماشین شده بود تصادف کرد و مرد.   حیوونها براش ختم گرفتند

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چگونه انرژی مثبت پخش کنیم؟

حضرت محمد(ص) مي فرمايند : "فرزندان خود را به نام هاي نيك خطاب كنيد"

 

آن چه مي گوييم در حقيقت فكري است كه بيان مي شود. كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امورمان شكل مي دهند.

 

من و تو، ما و شما به طور حتم مي توانيم با استفاده از كلمه ها و اصطلاح هاي مثبت در سطي وسيع انرژي مثبت را بين همه پخش كنيم.

 

امروزه ثابت شده كه كلمات منفي نيروي منفي به سمت شخص مي فرستند و او را به سمت منفي و بيماري سوق مي دهند! به طور مثال وقتي به ما مي گويند خسته نباشي دراصل خستگي را به يادمان مي آورند و ناخودآگاه احساس خستگي مي كنيم (با خودتان امتحان كنيد) اما اگر به جاي آن از يك عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نيروي ازدست رفته، ترميم و خستگي جسم را از بين مي برد بلكه نيروي مثبت و سازنده اي را به افراد هديه مي دهيم.

 

براي مثال:

 

به جاي خسته نباشيد؛ بگوييم : خدا قوت

 

به جاي دستت درد نكنه ؛ بگوييم : ممنون از محبتت، سلامت باشي

 

به جاي دروغ نگو؛ بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟

 

به جاي لعنت بر پدر كسي كه اينجا آشغال بريزد ؛ بگوييم: رحمت بر پدر كسي كه اينجا آشغال نمي ريزد

 

به جاي خدا بد نده؛ بگوييم : خدا سلامتي بده

 

به جاي فقير هستم؛‌ بگوييم : ثروت كمي دارم

 

به جاي بد نيستم؛ بگوييم : خوب هستم

 

به جاي فراموش نكني؛ بگوييم : يادت باشه

 

به جاي داد نزن؛ ‌بگوييم : آرام باش

 

به جاي من مريض و غمگين نيستم؛‌ بگوييم : من سالم و با نشاط هستم

 

به جاي جانم به لبم رسيد؛ بگوييم : چندان هم راحت نبود

 

به جاي پدرم درآمد؛ بگوييم : خيلي راحت نبود

 

به جاي ببخشيد مزاحمتون شدم؛ بگوييم : از اين كه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم

 

به جاي گرفتارم؛ بگوييم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

 

به جاي قابل نداره؛ بگوييم : هديه براي شما

 

به جاي شكست خورده؛ بگوييم : با تجربه

 

به جاي مگه مشكل داري ؛ بگوييم : مگه مسئله اي داري؟

 

به جاي بدرد من نمي خورد؛ بگوييم : مناسب من نيست

 

به جاي مشكل دارم؛ بگوييم : مسئله دارم

 

شما هم مي‌توانيد به اين ليست مواردي رو اضافه كرده و براي ديگران بفرستيد...

 

وقتي بعد از مدتي همديگر را مي‌بينيم، به جاي توجه كردن به نقاط ضعف همديگر و نام بردن از آن ها مثل:

 

چقدر چاق شدي؟"، "چقدر لاغر شدي؟"، "چقدر خسته به نظر مي‌آيي؟" ، "چرا موهات را اين قدر كوتاه كردي؟"، "چرا ريشت را بلند كردي؟" ، "چرا گرفته اي ؟"، "چرا رنگت پريده؟"، "چرا تلفن نكردي؟"، "چرا حال مرا نپرسيدي؟" و ... بهتر است بگوييم : "سلام به روي ماهت"، "چقدر خوشحال شدم تو را ديدم" ، و ... عبارات ديگري كه نه تنها بيانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نيست

 

بلكه نوعي اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء مي كند. البته اگر اصراري نداشته باشيم كه حتماً درباره ي همديگر اظهار نظر كنيم، وگرنه مي‌شود كه درباره ي موضوعات مشترك، البته در محوريت مثبت با هم صحبت كنيم

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دوستی تان با این آدم ها را به هم بزنید

دوستی تان با این آدم ها را به هم بزنید

 

 

8 نوع شخصیت که باید از آنها دوری کرد:

 

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی ها و نعمت هایش شکر می کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
 
 
 

● خودشیفته ها

این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می پندارند که دنیا گرد آنها می چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته های خود را بیان می کنند. گاهی به نظر می رسد باید به آنها گفت: « فقط خودت مهم نیستی که!»

 

این افراد فقط خواسته های خود را در نظر می گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته ها و امیال خود می کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی ماند.

 

● منفی گراها

این دسته قادر به درک خوبی ها و شادی ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می دهند.

 

آنها شادی را نابود می کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی ها پشت شیشه های خاکستری پنهان می شود

 

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می کنند

مواردی که شما زیبا و دلفریب می بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

 

● خود رای ها

تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف های شما را پیدا می کنند و از این طریق به خواسته های خود می رسند.

 

این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می کنند که لزوما انجام نمی دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته ها و اولویت های آنها قرار می گیرد.

 

● همیشه ناامیدها

اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می شوید، شما را دلتنگ و افسرده می کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.

 

این افراد «آنچه هست» را باور دارند و نسبت به «آنچه خواهد شد» مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن ها و تلاش برای دستیابی به دوردست ها.

 

● آنهایی که نمی توانند صممیمی شوند

در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می دهند.

 

روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می دانند.

 

● حرمت شکن ها

این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می زنند یا کاری انجام می دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده ورازتان را برملا می کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

 

● آنهایی که همیشه متوقع هستند

هیچ وقت نمی توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی دانند و خواسته هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی کنند.

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تاثیر عجیب رنگها در زندگی

تاثیر عجیب رنگها در زندگی

براي لاغر شدن ، از بشقاب و روميزي آبي رنگ استفاده کنيد. رنگ آبي اشتها را کم مي‌کند .

 

اگر کم خواب هستيد وسايل اتاق خواب را به رنگ بنفش درآوريد يا از چراغ خواب به رنگ بنفش استفاده کنيد. رنگ بنفش آرامش دهنده و خواب‌آور است

 


اگر از کم خوني رنج مي‌بريد، ميوه‌هاي قرمز رنگ مانند گيلاس ، توت فرنگي و گوشت قرمز مصرف کنيد

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است!؟

 

 

از بچگی همه ما این را شنیده ایم که حقوق زنها پایمال میشود.

آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟
از کودکی شروع میکنیم :

 

در کودکی:
پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد
دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.
خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟


روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :

پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند


هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود


هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :

پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند


روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :

پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟


در ۱۸ سالگی :
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .


در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند
دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند


در هنگام نمره گرفتن :
پسرها خودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: یک شنبه 11 ارديبهشت 1390برچسب:حقوق زن, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ستاره های سینمای ایران چقدر درس خوانده اند؟

ستاره های سینمای ایران چقدر درس خوانده اند؟

 

آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟

آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟ این روزها بسیاری از بازیگران با تجربه جوانترها را تشویق می‎کنند که با تحصیل وارد کار سینما شوند، اما تجربه نشان داده که بسیاری از بازیگران مطرح سینما به خصوص در سال‎های دور و حتی در سالهای اخیر، تحصیلات مرتبطی با سینما نداشتند و چه بسا اصلا تحصیلات درستی نداشتند. به هرحال شاید تحصیل در رشته‎های مرتبط به بازیگری نتواند برای آنها که صاحب قریحه اند، تاثیرگذاری سازنده داشته باشد، اما بی‎شک شرط کافی برای این منظورنیست. در ادامه سال تولد و میزان تحصیلات بازیگران مطرح سینمای ایران از نظر شما می‎گذرد.

 

 

 

نیکی کریمی، متولد ۱۳۵۰، تحصیلات: دیپلم

پوریا پورسرخ:متولد۵۶ در تهران.دکترای فیزیولوژی گیاهی

نگین صدق گویا، ۱۳۴۹ در تهران، رشته اقتصاد از دانشگاه الزهرا

لاله اسکندری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس گرافیک

فریما فرجامی: ۱۳۳۱ در تهران، فارغ التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک


مهناز افشار: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم تجربی

بیتا فرهی: ۱۳۳۷ در تهران، دیپلم طبیعی

پژمان بازغی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس صنایع

فاطمه معتمد آریا: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم هنر

عسل بدیعی: متولد ۵۶ در تهران، لیسانس تغذیه

ساراخوئینی‎ها: ۱۳۵۳در تهران، دیپلم روانشناسی

زیبا بروفه: متولد ۵۴ در تهران، لیسانس حقوق قضایی

ماهایا پتروسیان: متولد ۴۸ در تهران. لیسانس تئاتر

مهران مدیری: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم.

پارسا پیروزفر: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی

محمد رضا فروتن، ۱۳۴۷در تهران، لیسانس روانشناسی بالینی

هانیه توسلی: متولد ۵۸ در همدان.دانشجوی رشته نمایش نامه نویسی

فریبرز عرب نیا: ۱۳۴۳ در تهران، فارغ التخصیل گرافیک

هدیه تهرانی: متولد ۵۱ در تهران.دیپلم

ابولفضل پور عرب : متولد ۱۳۴۰در تهران، لیسلتس بازیگری و کارگردانی تئاتر

بهناز جعفری: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس ادبیات نمایشی

رامبد جوان: متولد ۵۰ در تهران.دیپلم

چکامه چمن ماه: متولد ۵۹ در تهران.دیپلم مجسمه سازی


لیلا حاتمی: متولد ۵۱ در تهران. تحصیل در مهندسی برق و ادبیات مدرن فرانسه را در سوییس نیمه کاره رها کرد

مجید حاجی زاده: متولد ۵۸ در تهران.تحصیل در رشته میکروبیولوژی را رها کرد و هم اکنون تئاتر می خواند

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:نیکی کریمی,یکتا ناصر,مرجان محتشم,لادن مستوفی,سروش گودرزی, پوپک گلدره,محمد رضا گلزار,کامبیز کاشفی,باران کوثری,مانی کسراییان,نیکی کریمی,مهتاب کرامتی,ترانه علیدوستی,شبنم قلی خانی, علی قربان زاده,حدیث فولادوند,نگار فروزنده:,گلشیفته فراهانی,شقایق فراهانی,رزیتا غفاری:پرستو صالحی,لادن طباطبایی,رضا شفیعی جم,پوریا پورسرخ,,مریلا زارعی,بهرام رادان,سام درخشانی,شهاب حسینی,امین حیایی,فربرز عرب نیا, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عشق یعنی.....

 

عشق یعنی سوختن تا ساختن ،
عشق یعنی عقل و دین را باختن ،
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ،
عشق یعنی گم شدن در باغ دل ،
عشق یعنی تو ملامت کن مرا،
عشق یعنی می ستایم من تو را ،
عشق یعنی در پی تو در به در ،
عشق یعنی یک بیابان درد سر،
عشق یعنی با تو آغاز سفر ،
عشق یعنی قلبی آماج خطر،
عشق یعنی تو بران از خود مرا ،
عشق یعنی باز می خوانم تو را ،
عشق یعنی بگذری از آبرو ،
عشق یعنی کلبه های آرزو،
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ،
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد ،
عشق یعنی دل سپردن تا ابد ،

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جک 2

ترکه تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟

 

لره زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...

 

لره از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟

 

لره می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!

 

اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!

 

یه روز کاغذ می خوره تو لره. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!

 

لره می میره، قحطی جوک میاد!


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

واژه هاي بازاريابي به زبان ساده

واژه هاي بازاريابي به زبان ساده

 

در دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود
۱) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و می گین: “من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن”،
به این میگن بازاریابی مستقیم


۲) شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه: ” اون پسر ثروتمندیه، باهاش ازدواج کن”،
به این می گن تبلیغات


۳) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین:”من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن”، به این میگن بازاریابی تلفنی
 

۴) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین: ” در هر حال، من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج می کنی؟”، به این میگن روابط عمومی


۵) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه: “شما پسر ثروتمندی هستی، با من ازدواج می کنی؟”، به این می گن
شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری


۶) شما در یک مهمانی، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد، بلافاصله میرین پیشش و می گین: “من پسر ثروتمندی هستم، با من ازدواج کن”، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه، به این میگن پس زدگی توسط مشتری
 

برای مشاهده ی کامل به ادامه ی مطالب بروید


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

معناي نام كشورهاي جهان

 

معناي نام كشورهاي جهان

 

آرژانتين: سرزمين نقره (اسپانيايي)

آفريقاي جنوبي: سرزمين بدون سرما / آفتابي جنوبي (لاتين، يوناني)

آلباني: سرزمين كوه نشينان

آلمان: سرزمين همه مردان يا قوم ژرمن (فرانسوي، ژرمني)

آنگولا: از واژه نگولا كه لقب فرمانروايان محلي بود

اتريش: شاهنشاهي شرق (ژرمني)

اتيوپي: سرزمين چهره سوختگان (يوناني)

ازبكستان: سرزمين خودسالارها (سغدي، تركي، فارسي دري)

اسپانيا: سرزمين خرگوش كوهي (فنيقي)

استراليا: سرزمين جنوبي (لاتين)

استوني: راه شرقي (ژرمني)

اسرائيل: جنگيده با خدا (عبري)

اسكاتلند: سرزمين اسكات ها (لاتين)

افغانستان: سرزمين قوم افغان (فارسي)

اكوادور: خط استوا (اسپانيايي)

الجزاير: جزيره ها (عربي)

السالوادور: رهايي بخش مقدس (اسپانيايي)

امارات متحده عربي: شاهزاده نشين هاي يكپارچه عربي (عربي)

اندونزي: مجمع الجزاير هند (فرانسوي)

انگليس: سرزمين پير استعمار (ژرمني)

اوروگوئه: شرقي

اوكراين: منطقه مرزي (اسلاوي)

ايالات متحده امريكا: از نام آمريگو وسپوچي دريانورد ايتاليايي

ايتاليا: شايد به معني ايزد (يوناني)

ايران: سرزمين آريايي ها٬ برگرفته از واژه «آريا» به معني نجيب و شريف

ايرلند: سرزمين قوم اير (انگليسي)

ايسلند: سرزمين يخ (ايسلندي)


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست تعیین کننده میزان خوشبختی شما پس از ازدواج

تست تعیین کننده میزان خوشبختی شما پس از ازدواج

 

این تست "آزمایش سازگاری" شرکت انگلیسی "براس بنت" بر سوالات کلیدی درباره وضع مالی، پیوندهای خانوادگی، فرزندان و آرزوهایی است که اغلب زوج‌ها می‌خواهند به آن برسند و سوالاتی که در صورتی که ازدواج آنها از هم گسیخته شود، و به طلاق منجر شود، باید به آن پاسخ دهند، متمرکز است.

روت باس یکی از کارشناسان این شرکت انجام این امتحان را به آزمون‌های شغلی هنگام استخدام تشبیه می‌کند. او می‌گوید: "هر کسی که به طور واقعی به یک رابطه متعهد باشد،‌ اشکالی در بیان کامل و علنی اطلاعاتی که در این سوال‌ها از او پرسیده می‌شود، نمی‌بیند؛ در غیر این صورت از خودتان باید بپرسید، چرا؟"

در این آزمون از افراد در مورد وضع مالی‌‌اش، میزان شراکت زوجین در اندوخته‌ها،‌ نوع روابط با خانواده و بستگان نزدیک و دوستان، اینکه آیا بچه می‌خواهند یا نه، دیدگاه مذهبی‌شان، عادات‌شان در مورد خرج کردن پول و طرح‌های شغلی‌شان سوال می‌شود.

این هم نسخه‌ای از این آزمون برای علاقمندان:

بقیه در ادامه ی مطالب


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: یک شنبه 4 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دیکشنری انگلیسی به شیرازی

Am I right=مي نه؟

Yes=ها والوو

No =نه كاكو

Really!! =نه آمو؟؟

Oh my Godl =يا ابالفضل

Why? =بري چي چي؟

bye=كاري باري؟

maybe=گاسم

leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد

u made me confused= آم کله پرک گرفتم

wow= ووی آمووو

come here =بی اینجو

Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داري شمو هم ماشاللو

so cute =جونم مرگ نشي!

that’s true= همی‌ نه‌

I took my shoes and scapped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم

Gas Square=فلکه ی گازو

Hard=قايم

Tape=نيوار

Slow down!=حالو چه خبره؟

You are disgusting=جيگري بشي

Sunshine=آفتوو

Great=باريكلوو

Excuse=بونه

Dear=گمپ گلم

when sb eats too much=عام بپوكي

wait=صبرم بده،امونم بده

good quality=خوبوو

lizard=كلپوك

washing yourself before praying=دست نماز

a square shape device that you can pray on it=جنماز

How are you=باكيت ني؟

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تعاریف بزرگان از زنان قسمت 2

 تعاریف بزرگان از زنان قسمت 2

 

هرگاه میخواهید از کسی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترقیب کنید   (برنارد شاو)

راز از هر نوعی بر قلب زنان فشاری غیر قابل تحمل می آورد   (پوشکین)

مردها آنچه را که می شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند، اما زنان از دو گوش وارد و از دهان خارج می کنند   (برنارد شاو)

زن با نگاه خود آتش می افروزد و بیهوده می کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند   (برنارد شاو)

گرانقیمتترین انگشتری های جهان، انگشتری نامزدی است، چون مرد پس از خرید آن تا آخر عمر قسط میدهد   (چگورا)

در برخورد با تازه عروس مردها به صورتش نگاه میکنند و خانمها به باسنش  (دیکنز)

زنها فقط دو روز می توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ   (برنارد شاو)

زن، وقتی از یک حقیقت دفاع می کند منطقش بسیار ضعیف و قدرت اثباتش بی تأثیر است . ولی اگر همین زن بخواهد از یک دروغ دفاع کند آن وقت کسی را تاب مقاومت در برابر او نیست  (گالیله)

شوهری که بیش ازحد به پاکدامنی زن خود می بالد، احمقی است که بیش ازحد خود را فریب می دهد   (لاروشنوکو)

اشک، نیرومندترین ماده سیال روی زمین است  (داوینچی)

اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش در این است که به عصبانیت تظاهر کند   (دیکنز)

برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و او این است که حس کند کسی اورا دوست ندارد   (چاپلین)

اگر تله به دنبال موش برود، زن نجیب هم دنبال مرد   (ضرب المثل سوئدی)

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت   (برنارد شاو)

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تعاریف بزرگان از زنان قسمت 1

تعاریف بزرگان از زنان

 

 

دختران دو دسته اند : دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنند  و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند   (شاو)

زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد   (ویکتور هوگو)

زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید  (تواین)

با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید  ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید   (وایلد)

کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند  (ولتر)

از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند   ( دیل کارنگی)

ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید  (سامبرست)

در زندگی یک مرد دو  روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد   (ویکتور هوگو)

نگهبان زن زشتی اوست   (مثل عربی)

هرگاه میخواهید از زنی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترقیب کنید   (برنارد شاو)

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شخصیت شناسی با پرندگان

 

 

اول فروردین تا 25 فروردین "شاهین"

مقتدر و توانا هستید. معمولاً با مهارتی که در کارها و عمل تان دارید می توانید از موانع بسیار سخت عبور کنید و در نهایت زرنگی این کار را به گونه ای انجام می دهید که چندان انرژی خود را به هدر ندهید.

 

26 فروردین تا 22 اردیبهشت "مرغابی "

برای رسیدن به هدف هر رنجی را به جان می خرید، اما با این حال برای شما هدف وسیله را توجیه نمی کند. گاهی بی دقت می شوید، بنابراین ضررهایی می بینید.

 

23 اردیبهشت تا 19 خرداد "قمری"


طبیعتاً آرامش طلب هستید و از یک زندگی آرام لذت می برید و به ندرت از آن خسته می شوید. بردبار، سازگار و در عین حال جذاب هستید.

 

20 خرداد تا 16 تیر "عقاب "

شخصیتی بسیار محترم دارید. هیچ گاه به دنبال کارهای بیهوده نیستید و می توانید تنها با نگاه گیرا و نافذ خود مخالفان خویش را سر جایشان بنشانید. بخش بسیار قوی و ممتاز شخصیت شما آن است که قادرید از جنبه های ناچیز و مادی فراتر رفته و ماورای آن را ببینید.

 

17 تیر تا 13 مرداد "بلبل"

معمولاً قبل از اینکه دیده شوید صدایتان به گوش می رسد و همیشه حرفی برای گفتن دارید. هر چند بعضی ها اعتقاد دارند که حرف های شما به عمل نمی رسد.

 

14 مرداد تا 10 شهریور "مرغ ماهی خوار"

شخصیتی رنگی و پرزرق و برق دارید که همیشه مشتاق "رویارویی" است و از این کار لذت می برید. مهمترین مسائل پیرامون خود را به مرور و با خونسردی حل و فصل می کنید. بسیار حساس و تیزهوش هستید.

 

11 شهریور تا 7 مهر "قو"

همانند قو مغرور و سربلندید و شخصیتی پیچیده دارید. با اینکه در ظاهر شخصی بسیار آرام و راحت هستید اما در باطن برای سازگاری کردن خود با محیط اطراف و سرعت دنیای مدرن بسیار تلاش می کنید. به ندرت عصبانی می شوید و سعی می کنید با همه در تفاهم و تعامل باشید.

 

8 مهر تا 5 آبان "دارکوب "

سختگیر و سختکوش هستید با طاقتی بسیار بالا. برای حمایت از ایده ها و عقایدتان به راحتی خواستار حمایت دیگران می شوید. برخی اوقات به نظر حواس پرت می آیید، اما این فقط ظاهر شماست !

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی