شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


پیشگوئی

پیشگوئی" نوسترآداموس"درباره ایران


 

جهان:جالب‏ترین نکته در مورد پیشگوئیهاى نوسترآداموس آن است که وى به ندرت نام کشورى را به صراحت و آشکارا ذکر مى‏کند، حال آنکه در مورد ایران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد.

هنگامى که "پل ترنر"، تهیه کننده معروف استرالیایى در طى برنامه‏اى ماهواره‏اى تحت عنوان: "نوستر آداموس: مردى که فردا را پیش‏بینى مى‏کند", خطر روزافزون ایران وانقلاب اسلامى ایران براى غرب و تمدن غربى مطرح کرد و در طى این برنامه تمام آنچه را که نوسترآداموس در بیش از ۳۹۰ سال پیش از آن تاریخ آگوست ۱۹۸۹م پیشگوئى کرده بود منتسب به ایران کرد؛ هیچ سیاستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا که موقعیت ایران در سال ۱۹۸۹، نه تنها به هیچ وجه مناسب نبود؛ بلکه به واسطه جنگ تحمیلى و عواقب ناشى از آن و تحریمهاى شدید اقتصادى بسیار شکننده و حساس بود.

لیکن پس از به واقعیت پیوستن واقعه یازدهم سپتامبر در آمریکا که اتفاقاً در فیلم به صراحت به آن اشاره مى‏شود (وقوع دو انفجار مهیب و عظیم در "New City")همگان شگفت‏زده و نگران شدند؛ به نحوى که رئیس‏جمهور نه چندان باهوش آمریکا، پس از وقوع این حادثه به تبعیت از نوسترآداموس، ایران را هم یکى از "محورهاى شرارت" در جهان معرفى کرد و از این طریق بر وحشت و ترس عمیق هیأت حاکمه آمریکا از ایران (پرشیا) صحّه گذاشت.

در این مقاله سعى نگارنده بر آن نیست که بر پیشگوئیهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد یا از آن دفاع کند و یا به هر طریق ممکن آن را خزعبلاتى هذیان‏گونه جلوه دهد؛ بلکه حداکثر کوشش نگارنده بر آن است که دیدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پیشگوئیهاى شگفت‏آور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و این پیشگوئیها را که اغلب درباره ایران یا کشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بایستى در نظر گرفت که بدون شناخت این پیشگوى کبیر نمى‏توان حساسیتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا که اغلب سیاستمداران و متفکران غربى عمیقاً به ستاره‏شناسى، طالع‏بینى و آینده‏نگرى همراه با ادبیات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظریه‏پرداز معروف هاروارد؛ یعنى ساموئل هانتینگتون نیز تئورى برخورد تمدنها ( (The clash of civilizations را از نوسترآداموس به عاریت گرفته است.

پیشگویى نوسترآداموس درباره واقعه یازدهم سپتامبر و تأثیر شگرفى که بر نگرش و فرهنگ آمریکایى گذاشت مى‏تواند منجر به تحولى اساسى نسبت به دیدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ایران شود، همانکه نباید به سادگى از کنار آن گذشت.
"... آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافیایى نیویورک؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جدید (New City)، نزدیک مى‏شود".

جالب‏ترین نکته در مورد پیشگوئیهاى نوسترآداموس آن است که وى به ندرت نام کشورى را به صراحت و آشکارا ذکر مى‏کند، حال آنکه در مورد ایران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق آناتولى، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد و بالاخره ایران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.

بنابراین، در گام نخست بایستى نوسترآداموس را بیشتر و بهتر بشناسیم و راز و رمز تأثیرگذارى وى بر تمدن غربى را از این طریق دریابیم.

میشل دونوسترادام Michel De Nostradame که بیشتر با نام لاتین خود؛ یعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال ۱۵۰۳ م. در ناحیه "سن رمى" فرانسه متولد شد.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلیل قانع کننده...

دلیل قانع کننده...

 

مرد ميانسالي وارد فروشگاه اتومبيل شد. ب ‌ام ‌و آخرين مدلي را ديده و پسنديده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبيل تندروي خود شد و از فروشگاه بيرون آمد.


قدري راند و از شتاب اتومبيل لذت برد. وارد بزرگراه شد و قدري بر سرعت اتومبيل افزود. کروکي اتومبيل را پايين داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بيشتري ببرد. چند شاخ مو بر بالاي سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به اين سوي و آن سوي مي‌رفت. پاي را بر پدال گاز فشرد و اتومبيل گويي پرنده‌اي بود رها شده از قفس. سرعت به 160 کيلومتر در ساعت رسيد.

مرد به اوج هيجان رسيده بود. نگاهي به آينه انداخت. ديد اتومبيل پليس به سرعت در پي او مي‌آيد و چراغ گردانش را روشن کرده و صداي آژيرش را نيز به اوج فلک رسانده است. مرد اندکي مردد ماند که از سرعت بکاهد يا فرار را بر قرار ترجيح دهد.


لختي انديشيد. سپس براي آن که قدرت و سرعت اتومبيلش را بيازمايد يا به رخ پليس بکشد. بر سرعتش افزود. به 180 رسيد و سپس 200 را پشت سر گذاشت، از 220 گذشت و به 240 رسيد. اتومبيل پليس از نظر پنهان شد و او دانست که پليس را مغلوب کرده است.

ناگهان به خود آمد و گفت: "مرا چه مي‌شود که در اين سن و سال با اين سرعت مي‎رانم؟ باشد که بايستم تا او بيايد و بدانم چه مي‌خواهد."

از سرعتش کاست و سپس در کنار جاده منتظر ايستاد تا پليس برسد. اتومبيل پليس آمد و پشت سرش توقف کرد...


افسر پليس به سوي او آمد، نگاهي به ساعتش انداخت و گفت: "ده دقيقه ديگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم براي تعطيلات چند روزي به مرخصي بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه ديده بودم و نه شنيده بودم. خصوصا اينكه به هشدار من توجهي نكردي و وقتي منو پشت سرت ديدي سرعتت رو بيشتر و بيشتر كرده و از دست پليس فرار كردي. تنها اگر دليلي قانع‌کننده داشته باشي که چرا به اين سرعت مي‌راندي، مي‌گذارم بروي."


 مرد ميانسال نگاهي به افسر کرد و گفت:  "مي‌دوني، جناب سروان؛ سالها قبل زن من با يک افسر پليس فرار کرد. وقتي شما رو آژير كشان پشت سرم ديدم  تصور کردم داري اونو برمي‌گردوني!"



افسر خنديد و گفت: "روز خوبي داشته باشيد، آقا!" و برگشته سوار اتومبيلش شد و رفت.

 

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شعر زیبای مرد 4 زنه

دوستی   داشتم      لرستا نی                 یار   دیرینه       ی      دبستانی

دیدمش    بعد     سالیان    دراز                 همرهش   چار  زن   همه طناز

مات و مبهوت گشتم  از  حالش                كه   لری آهوان   به      دنبالش

گفتمش: چهار زن ؟ خدا بركت !                تو  چگونه  كنی  ز  جا      حركت

گفت   :   این   كار   ماجرا  دارد                 هر  یكی  حكمتی      جدا   دارد

اولی را كه هست خوشگل و ناز               من  گرفتم  ز  خطه  ی   شیراز

تا  كه  شب  ها  قرینه ام   باشد               سر   او   روی   سینه ام   باشد

بهر      اوقات    روز   هایم     نیز               زن  گرفتم  ز  خطه  ی      تبریز

چون زن ترك، خوش بر و بازوست            خانه  دار  و  نظیف  و كد بانوست

دست پختش كه محشر كبراست             بهتر از آن، سلیقه اش غوغاست

ظرف  یك   سال   بسته ام   بارم              چون  زنی  هم  ز  اصفهان  دارم

كشد   از    ماست    تار     مویی                را  یادمان  داده     صرفه جو یی

را   دركم   و  بیش  اوستاد  ست                او  متخصص  در  اقتصاد  است

او   بس   كه   در  اقتصاد  پا  دارد               بی  گمان  فوق   دكترا       دارد

زن   چارم   كه   ختم    آنان است                 شیری از خطه ی لرستان است

گفتمش  با  وجود  آن     سه هلو                 زن     چارم بر ای  چیست ؟  بگو

گفت    گهگاه   بنده   گشتم    اگر                عصبانی    ز     همسران     دگر

آن زمان جا ی آن سه تا،  بی شك               این یكی را كشم به زیر       كتك

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

حکایت شیری که عاشق آهو شد

شير نري دلباخته‏ي آهوي ماده شد.

شير نگران معشوق بود و مي‏ترسيد بوسيله‏ي حيوانات ديگر دريده شود.

از دور مواظبش بود…

پس چشم از آهو برنداشت تا يك بار كه از دور او را مي نگريست،

شيري را ديد كه به آهو حمله كرد. فوري از جا پريد و جلو آمد.

ديد ماده شيري است. چقدر زيبا بود، گردني مانند مخمل سرخ و بدني زيبا و طناز داشت.

با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ايستاد و مجذوب زيبايي ماده شير شد.

و هرگز نديد و هرگز نفهميد که آهو خورده شد…

نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه  چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خاطره زیبای اکبر عبدی از مرحوم حسین پناهی

خاطره زیبای اکبر عبدی از مرحوم حسین پناهی

 

 

اکبر عبدی همبازی مرحوم حسین پناهی، خاطره‌ای از همکار سابقش می‌گوید که خواندن آن خالی از لطف نیست.

اکبرعبدی می‌گوید:

«یک روز سر سریال بودیم.

هوا هم خیلی سرد بود.

از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.

گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟!

گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟

گفتم: آره.

گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت.

من فقط دوستش داشتم!

 

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ثواب تجاوز به پیر زن

 

 

 

 

حکایت جالب ثواب تجاوز به پیرزن!

: یک جوونی می میره و می برنش تو بهشت.

 

میگه بابام کو میگن تو جهنم . گریه و زاری که منم میخوام برم جهنم میگن اینطوری نمیشه .

 

پس تو باید برگردی به آن دنیا و گناه کنی تا ببریمت جهنم .

 

جوونه می ره اون دنیا و به یه پیرزن تجاوز میکنه و میمیره میبرنش جهنم.

 

میبینه باباش نیست. میگه بابام کو؟

 

میگن آنقدر اون پیرزن گفت خدا پدر این جوونو بیامرزه که بابات آمرزیده شد و رفت تو بهشت

 

*عزیزان من* پس از این مواظب گناه کردن و ثواب کردن خود باشید و معیارهای خود را دور بریزید .

 

شاید گناه شما ثوابی بزرگ باشد.

 

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هیچ وقت سر به سر یک زن نذار : حکایت فرنگی

داستان فرنگی

 

 

 

روزی روزگاری یک زن آمریکایی قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه…

 

شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه که سفر خوبی داشته باشه…

 

زن جواب میده ممنون عزیزم ، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟

 

مرد می خنده و میگه : “یه دختر ایتالیایی”

 

زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره …

 

دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت برمی گرده ،

 

مرد توی فرودگاه میره استقبالش و بهش میگه : خب عزیزم مسافرت خوش گذشت؟

 

زن : ممنون ، عالی بود!

 

مرد می پرسه : خب سوغاتی من چی شد؟

 

زن : کدوم سوغاتی؟

 

مرد : همونی که ازت خواسته بودم… دختر ایتالیایی!!

 

زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم بر می آمد انجام دادم!

 

حالا باید 9 ماه صبر کنم تا ببینم پسر میشه یا دختر؟

 

نتیجه گیری مهم این داستان :

هیچ وقت سعی نکن که یک زن رو تحریک کنی! اون ها به طرز وحشتناکی باهوش هستند!!!

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

10 دلیل خلقت زن

10 دلیل خلقت زن

 

10  – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.

9 – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.

8- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!

7 – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …

6 – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

5 – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره

4 – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره

3 - خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره

2 – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند

و سرانجام دليل شماره يك

1 – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

اسامی دختران و فلسفهی مردانه

 

1- ستاره: شبا مياد بيرون ؛ به همه چشمک ميزنه!!

 

2- سحر: دم صبح مياد ؛ معلوم نيست شب قبل کجا بوده !!

 

3- سايه: هميشه زير پاته ؛ خيابون و خونه واسش فرقي نداره

 

4- هديه: به همه ميده ، اگه نگيريش از دستت رفته!!

 

5- راضيه: نيازي به توضيح نداره!

 

6- آرزو: همه مي کنن

 

7- سيما: تا لختش نکني کاري بهت نداره!

 

8- مينا : بايد باهاش ور بري تا خنثاش کني!

 

9- عسل: همه مي خوان بخورنش!

 

10- بهار: تا مياد همه مست مي شن!

11- باران: تا مياد خيست مي کنه

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جغرافیای خانم ها و اقایون

 

جغرافياى خانم ها

 

خانم ها در سن ۱۸ تا ۲۱ سالگى ، مانند آفريقا يا استراليا هستند : نيمه كشف شده، وحشى، با  زيبايى هاى افسون كننده ى طبيعى.

در سن 21 تا ۳۰ سالگى، مثل امريكا يا ژاپن هستند: كاملا كشف شده، بسيار توسعه يافته، آماده براى معامله، مخصوصا معامله با پول نقد يا اتومبيل .

در سن 30 تا ۳۵سالگى، مانند هند يا اسپانيا هستند: بسيار داغ، آسوده خاطر و آرام، و آگاه به زيبايى هاى خود.

بين سن 35 تا ۴۰ سالگى، مانند فرانسه يا آرژانتين هستند: بدين معنا كه اگر چه ممكن است در جريان جنگ نيمه ويران شده باشند، اما هنوز جاهاى بسيارى براى تماشا دارند .

در سن 40 تا ۵۰ سالگى، مثل يوگسلاوى يا عراق هستند: جنگ را باخته اند. هنوز گرفتار اشتباهات پيشين اند. و به باز سازى كامل نياز دارند .

بين 50 تا ۶۰ سالگى، مانند روسيه يا كانادا هستند: بسيار پهناور، آرام و مرز ها بدون مرزبان، اما  سرماى زياد، خلايق را از آنان مي رماند..

در سن 60 تا ۷۰ سالگى، مانند انگلستان يا مغولستان اند: با يك گذشته ى درخشان و بدون آينده .

بعد از ۷۰ سالگى، شبيه آلبانى يا افغانستان اند: همگان ميدانند كه در كجايند، اما هيچكس به  سراغ شان نمى رود.

جغرافياى آقایان

 


از 18 تا 50 سال مثل ايران راهنما و حلال مشکلات دنيا ولي در كار خود مانده .

در سن50 تا 65 سالگى، مانند کشورهای تازه استقلال يافته شوروی سابق: با یک گذشته ی  درخشان.

بعد از 65 سالگى، شبيه عربستان هستند: همگان فقط به خاطر مال و ثروت به آنها احترام مي گذارند .

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خانم ها مثل چی میمونند! ! !

خانم ها مثل رادیو هستند

  • هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند

خانم ها مثل شبكه اینترنت هستند

  • از هر موضوعی یك فایل اطلاعاتی دارند

خانم ها مثل چسب دوقلو هستند

  • اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید

خانم ها مثل موتور گازی هستند

  • پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند

  • اول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند

  • اول شیرین و بعد تلخ می شوند

خانم ها مثل موبایل هستند

  • هر وقت كاری مهم پیش می آید در دسترس نیستند

خانم ها مثل گچ هستند

  • اگر چند دقیقه مدارا كنید آنچنان سخت می شوند كه هیچ شكلی نمی گیرند

خانم ها مثل كنتور برق هستند

  • هر از چند سالی یكبار سن آنها صفر می شود

خانم مثل فلزیاب هستند

  • هرگاه از نزدیكی طلافروشی رد می شوند عكس العمل نشان می دهند.
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بدون شرح!!


... ... ... ... ... ...,,-~”¯::::::::::::::::::::::::::::::::::¯”'~,,
... ... ... ... ..,,~”::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::”~,,
... ... ... ..,,-“:::::::::::::::/::::::/::::::::::::::::\:::::::::::::::-,::-,::”-,
... ... ...,-“:::::,-“:::/:::::/::::::/:|::::::...:::::::::::\::::::::::::::::... ... ....
......... ... .,“:::::::/:::::|:::::|:::::::|:|::::::::::::::::::\\:::::::::::::|:|:::::\:::\
... ... /::::::::::|::::::|:::::|\::::::\:\::::::::::::::::::||::::::::::::|:/::::::|::
... .../::::::::::::\:::::::\::::'\”,::::\:\,:::::::::::::::|:|::::::::::,//::::::/::::
... ../::::::::::::::'\::::::\-,:::”-,”-,::\-,”-,,:::::::::/:|::::::,-“//::::::::::::::
... ./:::::::::::::::::”,-,,::\|”~-,,\,:”~-\”: :”-,::::/: :/:::,-“: :/::,-/:::,-“:::/
... /::::::::::::::::::/,__”-,\: : ,,-~”,”',-,: : :\:/: :/:,-“,-~,”-,”:/:,,-“:,-//'
... |:::::::::::::::::/:o:::o: :,,-“/. ,-“:\.|: : : : “: -'”:/./,--,”\.'|”/::::::|-“
...|::::::/:::::::::/::/|:::|.\: : \.|'|(@)|..|.|: : : : : : : :|(@||;;;|././:|::
...|::|:::|::::::::/::'-':::'-,': : '\'\'~'_/,/: : : : : : ,: :'-'-¯-'~': |:::|:::|
...|::|:::|::::::::/::::|:::::'|: : : “' ¯: : : : : : : : : :\: : : : : : /::::'\::|
...|::|:::|:::::::/:::::|:::::'\: : : : : : : : : : : : : : :': : : : : :/::::::|::|
... \:|:::|::::::|::::::|::::::|,: : : : : : : : : :____,: : : : : : :,-“:::::::|:
... .'\|::|::::::|::::::||::::::\'~,: : : : : : : :'-***': : : : ,,~”\:::::::::|
... ...'\:|:::::|::::::/.|::::::|: : “~,: : : : : : : : ,,-~,”::::::'\:::::::|:/
... ... .\\:::::|”~,/-,|:::::::|: : : : ¯”~,-,,,-~”:::,,-'\::::::::\-,,_::|/
... ... ..',\,::|~--'-~\:::::::|: : : : : : |::|,,-~”¯..__\::::::::\... .'|
... ..,~”': : \|: : : : : \::::::|: : : : : : |¯”'~~”~,”,: : \:::::::|... /
..,-“: : : : : :|: : : : : :\::::::|: : : : : : \: : : : : : “~'-,:\::::::|\,
..|: : : : : : : |: : : : : : |::::|,\,: : : : : : : : : : : : : :”-,-\::::|: \
..| : : : : : : : : : : : : : |::::|:'-,\: : : : : : : : : : : : : : :”-'\,|: :|
...\ : : : : : : : : : :'\: : :\:::|: : '\'\: : : : :~,,: : : : : : : : : “~-',_
... \: : : : : : : : : : :\: /:|:/: : : :',-'-,: : : : : “-,: : : : : : : : : : :,/”'-,
... .\: : : : : : : : : : :\|: |/: : : ,-“....”-,: : : : : '\: : : : : : : : : ,/.....”-,
... ...\: : : : : : : : : : \: |: : :/...........\: : : : : |: : : : : : : ,-“...........'\
... ... .\ : : : : : : : : : '\': : /..............\: : : : |: : : : : :,-“................|
... ... ...\ : : : : : : : : : '\:/.................\: : :,/: : : : :/..................../
... ... .....\ : : : : : : : : : \........................\:,-“: : : : :,/............../
... ... ... ...\ : : : : : : : : : \,_.............._,”======',_..........,-“
... ... ... ... \,: : : : : : : : : \: ¯”'~---~”¯: : : : : : : : : :¯”~~,'
... ... ... ... ..'\,: : : : : : : : : \: : : : : : : : : : : : : : : : : : : '|: : \
... ... ... ... ... .\, : : : : : : : : '\: : : : : : : : : : : : : : : : : : :|: : '\
... ... ... ... ... ...\,: : : : : : : : :\ : : : : : : : : : : : : : : : : : |: : :\
... ... ... ... ... ... ..\ : : : : : : : : \: : : : : : : : : : : : : : : : :|: : : :\
... ... ... ... ... ... ...\\,: : : : : : : :\, : : : : : : : : : : : : : : :/: : : : :\
... ... ... ... ... ... ... .\\ : : : : : : : :'\ : : : : : : : : : : : : : :|: : : : : '|
... ... ... ... ... ... ... ./:\: : : : : , :::: |: : :::::::::::::: : : :|: : : : : :
... ... ... ... ... ... ... /: : \: : : : : : : : : '\,: : : : : : : : : : : |: : : : : :|
... ... ... ... ... ... .../: : : '\: : : : : : : : : :'\,: : : : : : : : : :|: : : : : : |
... ... ... ... ... ... ../: : : : :\: : : : : : : : : : :\, : : : : : : : : |: : : : : : |
... ... ... ... ... ... ,/: : : : : : :\: : : : : : : : : : '\,: : : : : : : |: : : : : : |
... ... ... ... ... ..,-“: : : : : : : :“-,: : : : : : : : : : \: : : : : : :| : : : : : |
... ... ... ... ... ,/ : : : : : : : : : :”-, : : : : : : : : : :\: : : : : /: : : : : : /
... ... ... ... ..,/ : : : : : : : : : : : : :”-, : : : : : : : : :'\: : : :| : : : : : ,/
... ... ... ... ,/ : : : : : : : : : : : : : : : “-,: : : : : : : : :'\: : |: : : : : : /
... ... ... .../: : : : : : : : : : : : : : : : : : “-,: : : : : : : : '\: |: : : : : /
... ... ... ../: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : :“-,: : : : : : : \,|: : : : :/
... ... ... ,/: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : :“-,: : : : : : :\: : : : /'|
... ... .../-,-,”,,-,~-,,_: : : : : : : : : : : : : : : : : “-,: : : : : :'\: : :'|: |
... ... ...|',/,/:||:\,\: : : “'~,,~~---,,,_: : : : : : : : : :'\: : : : : :\,: :|:||
... ... ..|: :”: ||: :”: : : : : : :”-,........ ¯¯”''~~~-----~|\: : : : : : \:|: |'\
... ... ..|: : : ||: : : : : : : : : : :”-,.......................|: : : : : : : \|: |,”
... ... ..| : : : : : : : : : : : : : : : :”-,.....................\: : : : : : : :\,|.|
... ... ..| : : : : : : : : : : : : : : : :”-,\....................,-“\: : : : : : : : '\”
... ... ..| : : : : : : : : : : : : : : : : : :”-\...............,/: : :\: : : : : : : : :\,
... ... ..| : : : : : : : : : : : : : : : : : : : \,.........,/: : : : '\: : : : : : : : : |
... ... ..| : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : \.......,/: : : : ,-~/: : ,: : |: :/:
... ... ..'|: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : \~”¯: : : : : |: :|: : /: :/: ,/: :/
... ... ...|: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : |: : : : : : : :”-,,_/_,/-~”:|”¯
... ... ...|: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : |: : : : : : : : : : : : : : : :|
... ... ... |: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : |: : : : : : : : : : : : : : : |
... ... ... | : : : : : : : : : : : : : : : : : : : : :|: : : : : : : : : : : : : : :/
... ... ... .\: : : : : : : : : : : : : : : : : : : : :|: : : : : : : : : : : : : : /
... ... ... ..\ : : : : : : : : : : : : : : : : : : : :| : : : : : : : : : : : : : /
... ... ... ...\: : : : : : : : : : : : : : : : : : : |: : : : : : : : : : : : : /


نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 26 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فهرست سوالات روز خواستگاري

فهرست سوالات روز خواستگاري

 

 

در اين مقاله عناويني از مهم ترين سوالات خواستگاري را برايتان بيان مي کنيم که بخشي از آن گفته ي خودتان است . البته نوشتن ليستي که شامل تمام سوالات لازم براي شناسايي شريک آينده تان باشد غير ممکن است زيرا تفاوت هاي فردي ،شغلي،فرهنگي،اعتقادي و غيره در انسان ها باعث مي شود يک نسخه ي واحد کارساز نباشد .مي توان اصولي را بيان کرد که در فرهنگ ما براي داشتن زندگي موفق زناشويي لازم است اما شايد کافي نباشد. به همين دليل بعد از خواندن سوالات پيشنهادي ، خود شما نيز بايد تغييراتي در آن ايجاد کنيد.

 

 

 

 

 

ابتدا زماني که تصميم مي گيريد که خواستگاري را به خانه بپذيريد يا همراه خانواده به خواستگاري برويد ،بهتر است کمي با خود خلوت کنيد . واقع بينانه به خود و شرايط موجودتان نگاه کنيد. خود را از نظر زيبايي،تحصيلات،شرايط مالي ، فرهنگ خانواده بسنجيد. اين کار براي سنجيدن توقعات خوداز زندگي و همسر آينده ،کمک خواهد بود.

 

 

 

 

بهتر است علاوه بر شناخت بيشتر از شرايط فعلي تان ،آرزوها و انتظاراتتان راجع به زندگي زناشويي را مشخص کنيد. در خلوت خود شعار ندهيد. اينکه معيار هاي صحيح چيست با اين که معيار هاي شما چيست متفاوت است .ممکن است شما بر اساس معيار هايي صحيح انتخاب کنيد اما در زندگي آينده چون اين معيار ها برايتان دروني نشده و فقط جنبه ي شعار داشته ، دچار مشکل شويد. پس نگاهي واقع بينانه به شرايط موجود و خواسته هاي آينده بسيار مهم است . وقتي به يک ارزيابي صحيح رسيديد ،دست به کار شويد.ليستي براي خود تعيين کنيد و البته بايد ياد آور شوم سوالات استاندارد ، با جواب هاي مشخص وجود ندارد و جوابي متفاوت از آنچه شما فکر مي کرديد به يک سوال نبايد باعث شود نظر شما منفي گردد.خيلي از پاسخ ها خود باعث سوال ديگري مي شوند و مهم اين است که شما در آن زمان بتوانيد به خوبي و البته صادقانه گفتگو کنيد.

 

 

 

 

 

سوالات کلي براي شروع خوب است اما خيلي تعيين کننده نيست زيرا سوال کلي جواب کلي هم دارد و به شناخت بيشتر کمک نمي کند.

 

 

 

 

بعضي از سوالاتي که در زير آمده در صورت آشنايي قبلي با فرد براي مثال فاميل بودن نيازي به پرسيده شدن ندارد و برخي براي شما حائز اهميت نيست .پس سوالات زير را به عنوان چند پيشنهاد مطالعه بفرمائيد.

 

 

 

 

 

- بيوگرافي خوتان را بگوئيد:(سن ، تحصيلات ، شغل ،تعداد فرزندان خانواده ، وضعيت پدر و مادر، خواهر و برادر ها، اين که چندمين فرزند خانواده است . )

 

 

 

 

- علت اينکه تصميم به ازدواج گرفتيد چيست؟(خواست خانواده ، فشار فرهنگي يا نياز شخصي)

 

 

 

 

- در زندگي چه هدفي را دنبال مي کنيد؟ چند تا از سر فصل هاي مهم در آينده تان چيست؟(براي مثال گرفتن بورسيه،موفقيت در زمينه ي ورزش و..)

 

 

 

 

- چه ملاک هايي براي خوشبختي داريد؟

 

 

 

 

- مسائل اقتصادي همسر و خانواده ي او چقدر برايتان مهم است؟

 

 

 

 

-بعد از ازدواج چقدر مايل به ارتباط با خانواده ي همسرتان هستيد؟

 

 

 

 

-دوست داريد همسرتان با خانواده ي شما تا چه حد صميمي باشد؟

 

 

 

 

-در تصميم گيري ها اهل مشورت هستيد؟

 

 

 

 

-آيا خانواده و دوستانتان در تصميماتتان دخيل هستد؟ در آينده همسرتان چطور؟

 

 

 

 

-اگر اختلاف نظري بين همسر و خانواده تان ايجاد شد ،چگونه آنرا رفع مي کنيد؟

 

 

 

 

-خانواده ي خود را سنتي مي دانيد يا مدرن؟ مي خواهيد چطور خانواده اي تشکيل دهيد؟

-نظرتان راجع به مرد سالاري و زن سالاري چيست؟

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

اصل 90/10

اصل 90/10 را کشف کنید
این اصل، زندگی شما را دگرگون خواهد کرد
(یا حداقل، روش شما در عکس‌العمل به مسائل را متحول خواهد کرد)


 

این اصل چیست؟

10% از زندگی، آن چیزی است که برای ما اتفاق می‌افتد.

و 90% از زندگی را خود شما با واکنش‌هایتان به امور تعیین می‌کنید.

این یعنی چه؟

یعنی
ما واقعا بر 10% از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد هیچ کنترلی نداریم.

ما نمی‌توانیم ماشین در حال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم.
هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمان‌بندی‌های ما را به هم بریزد.
یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند.


ما بر این 10% هیچ کنترلی نداریم.

اما، 90% دیگر، فرق دارند.
90% بقیه را "شما" تعیین می‌کنید.

چگونه؟
با عکس‌العمل‌هایتان.

چراغ خطر را شما کنترل نمی‌کنید.
اما، شما می‌توانید واکنش خود را به آن کنترل کنید.

اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند.
"شما" می‌توانید واکنش‌های خود را کنترل نمایید.

اجازه بدهید مثالی بزنم :

شما با خانواده‌تان در حال صرف صبحانه هستید.
دست دخترتان به فنجان قهوه می‌خورد و فنجان روی لباس کار شما می‌ریزد.

شما روی این اتفاق، هیچ کنترلی ندارید.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عظمت ایران

نويسنده: تاريخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خريد يک انبار قديمي با پول بازنشستگي

مردی در نیویورک هنگام بازنشستگی تصمیم گرفت پول خود را عاقلانه مصرف کند به همین خاطر یک خانه و چند هکتار زمین در پرتغال خرید-این منزل مسکونی و زمین های اطرافش به خاطر اینکه هیچ وارثی نداشت توسط اداره مالیات به این فرد فروخته شد درب انبار این خانه جوش داده شده بود و هیچ کس تا آن موقع تمایل به باز کردن اون و صرف هزینه برای باز کردنش نداشت
این فرد نیویورکی با صرف هزینه ای اندک درب انبار را بعد از سالها باز کرد!!! و بعد.....

 

 

The Barn

 

The doors were welded shut, but an angle grinder took care of that.

 

Fiat Cabriolet (1200 or 1500), Ford Cortina MKII, Mercedes Benz 180/190.

Aston Martin


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هفت اشتباه دختران مجرد در ازدواج

متأسفانه در سال هاى اخیر عوامل مختلفى از جمله نبود زمینه اشتغال، اسکان، ادامه تحصیل، بالا رفتن هزینه هاى زندگى، دگرگون شدن معیارهاى انتخاب همسر و ... سبب افزایش سن ازدواج و حتى ناتوانى بسیارى از دختران و پسران براى ازدواج شده است. همچنین تجملاتى شدن مراسم ازدواج که بسان مانعى آهنین در مقابل جوانان قرار گرفته، آئین هاى توخالى و بى هویت، انتظارات نامعقول، هزینه هاى سرسام آور و چشم و هم چشمى ها، جوانان را از ازدواج باز مى دارد. این فرایند در حالى است که روزگارى دختران پس از اینکه به سن بلوغ مى رسیدند و از چهارده، پانزده سالگى مى گذشتند راهىِ خانه بخت شده، کمتر دخترى را مى دیدید که از بیست سال گذشته و هنوز در خانه پدر زندگى کند، مگر اینکه مشکلى داشته باشد. اما دختران امروز اغلب بلافاصله پس از پایان تحصیلات متوسطه، تمام سعى و تلاش خود را متوجه قبولى در دانشگاه مى کنند و در طول تحصیلات دانشگاهى فقط به پایان رساندن درس مى اندیشند. پس از این دوران نیز به دنبال یافتن شغلى مناسب راهى بازار کار مى شوند. با این وجود آیا فرصتى براى ازدواج در بهترین سال هاى جوانى یک دختر پیش مى آید؟ آیا رخنه اى که میان زندگى سنتى با وضع جدید جوامع ایجاد شده به نفع دختران است؟ اساسا کدام شیوه درست است، شکل و شیوه گذشته یا وضع جدید؟ آیا میان این دو، راهى وجود دارد که بیشتر شیوه هاى خوب براى بهبود زندگى دختران و زنان به کار گرفته شود؟ امروزه عواملى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و ... باعث دگرگونى در شکل و محتواى ازدواج شده، این اقدام مقدس را از ساده زیستى به سمت تجمل گرایى، نیز از سادگى و صراحت به عاقبت اندیشى مادى و رفاه طلبى سوق داده است! برای این منظور لازم است تا دختران مجرد را با اشتباهات رایجشان آشنا کنیم.


 

اشتباه شماره 1:

 

ملاک های خود را با شرایط دیگران تعیین می کنند

تعجب نکنید هنوز هم بسیارند دخترانی که ملاک ها و معیارهای خود را برای ازدواج از روی چشم و هم چشمی و برای تایید دیگران انتخاب می کنند . به عنوان مثال چنین می گویند: "وای ببین دختران فامیل با چه شرایطی و چه سطح سوادی چه ازدواج هایی کرده اند، آن وقت من با یک شخص کم سواد تر از خودم ازدواج کنم؟ این طوری همیشه احساس حقارت می کنم. مگه من چی کم دارم؟"

نه تنها دختران بلکه همه جوان ها باید بدانند که هر کس باید به فراخور حال خود معیارهایش را برگزیند. مقایسه خود با دیگران و تعیین ملاک ها باعث می شود تا شما را از واقع بینی دور کند و نتوانید در شرایط خود بهترین انتخاب را داشته باشید.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سخنان بزرگان

سخنان بزرگان

 

دقايقي را كه به عيب جويي ديگران مي گذرانيم، اگر صرف انديشيدن به عيبهاي خود كنيم، فايده هاي زيادي مي بريم كه كوچكترين آن خودشناسي است.((؟))

 

شخص غايب هميشه مورد سرزنش است.((مثل لهستاني))



مردم حتي زماني هم كه از شما مي خواهند معايب شان را آشكارا به آنها بگوييد، انتظار ستايش و تحسين دارند.((ويليام سامرست موام))

 

مردم را در غيب همان گوي كه در [ پيش ] روي تواني گفت.((خواجه عبدا... انصاري))

مشكل ترين كارها اين است كه انسان خود را بشناسد و آسانترين كارها اين است كه از ديگران عيب جويي كند.((لردآويبوري))

 

وقتي مردم از كسي تعريف مي كنند كمتر كسي باور مي كند، ولي وقتي كه از كسي بدگويي مي كنند همه باورشان مي شود.((؟))

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

به موقع بگو (دوست دارم)

 

 



 

 

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

 

 


 

 

 

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

 

 

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی

 


 


 

 

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

 

 

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی  ..پیشونیم رو بوسیدی و

 

 

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

 

 


 

 

 

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

 

 

.بعد از کارت زود بیا خونه

 

 


 

 

 

وقتی  40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

 

 

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

 

 

تو درسها  به بچه مون کمک کنی

 

 



 

 

وقتی  که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم  تو همونجور که بافتنی می بافتی

 

 

بهم نکاه کردی و خندیدی

 

 


 

 

 

وقتی  60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...

 

 

 

 

 

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

 

 


 

 

 

وقتی  که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

 

 

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

 

 


 

 

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری


 

 

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

 

 

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

 

 

چون زمانی که از دستش بدی،

 

 

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

 

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تست IQ

تست هوش باید پس از خواندن سئوال در عرض فقط ۵ ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در ۱۰ میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد (آسانی سوالات شما را گول نزند !!!)

آماده ای؟


۱- بعضی از ماهها ۳۰ روز دارند بعضی ۳۱ روز چند ماه ۲۹ روز دارد؟

 

۲- اگر دکتر به شما ۳ قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت ۱ قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

 

۳- من ساعت ۸ شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که ۹ صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

 

۴- عدد ۳۰ را به نیم تقسیم کنید وعدد ۱۰ را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟

 

۵- مزرعه داری ۱۷ گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز ۹ تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

 

۶- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

 

۷- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

 

۸- اگر ۲ سیب از ۳ سیب بردارین چند سیب دارید؟

 

۹- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

۱۰- اگر اتوبوسی را با ۴۳ مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور ۵ مسافر را پیاده کنید و ۷ مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان ۸ مسافر پیاده و ۴ نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از ۱۴ ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مکان پیدایش زرتشت

مکان پیدایش زرتشت


مکان پیدایش زرتشت مورد اختلاف محققین است از نظر نیبرگ ، زرتشت ابتدا در کنار رود سیحون می زیسته و آنگاه به کنار رود جیحون مهاجرت کرده است . سرانجام به شهر ری رسیده و این شهر مرکز آیین زرتشت گردیده است .

بارتولومه و گلدنر ، دو شرق آلمانی ، زادگاه زرتشت را شمال غربی ایران می دانند آنان معتقدند که وی مکتب خود را در آزربایجان پایه گذاری کرده و سپس باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن در ایران ناگزیر به شمال خراسان فرار کرده است .

جکسون معتقد است که پدر زرتشت اهل آذربایجان و مادر او آذری بوده و زرتشت مجبور شد به سوی شرق ایران مهاجرت کند و گاتاها را در آنجا تنظیم نماید .از نظر آر.سی.زنر ، حوزه فعالیت زرتشت خوارزم باستان بوده است . آنچه که اکنون به طور عام بر روی آن توافق دارند . منطقه ای است که احتمالاً شامل خراسان امروزی ، غرب افغانستان و جمهوری ترکمنستان می باشد . به هر تقدیر سندی وجود دارد که نشان می دهد زرشت بومی این سرزمینها بودهاست . زیرا او خود به خداوند از اینکه در موطنش مورد آزار و اذیت واقع شده است شکایت می برد و از او می پرسد به کدامین سرزمین بگریزم

در نهایت او در جوار ویشناسب شاه سرکرده خوارزم پناه گرفت . تنها منطقه در اوستا که به زرتشت ارتباط می یابد ری قدیم است که احتمال بسیار دارد که زرتشت اهل ری در ماد بوده باشد که بعداً به خوارزم گریخته است .


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شخصیت شناسی از روی نقاشی مورد علاقه شما

شخصیت شناسی از روی نقاشی مورد علاقه شما


مطمئناً تا به حال این تجربه را داشته اید که در کلاس درس و یا یک جلسه و سمینار حوصله تان سر رفته باشد ، آن وقت با خودکاری که در دست دارید بر روی کاغذ مقابلتان بی هدف نقاشی هایی را می کشید. ممکن است این خطوط درهم و مبهم ، در نگاه اول چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند ولی به اعتقاد بسیاری از روان شناسان این نوع نقاشی های ناخودآگاه نمایانگر درون و افکار ما هستند که به دور از محدودیت های ذهن آگاهمان پدید می آیند و اسرار ناگفته ای از شخصیت ما را به تصویر می کشند ؛ آرزوها ، امیال ، ترس ها و رؤیاهای نهفته ای که هیچ گاه نتوانسته ایم آنها را بر زبان بیاوریم .

 

بنا به گفته بسیاری از خط شناسان و روان شناسان ، افراد در موقعیت های متفاوتی این نقاشی ها را می کِشند ، به عنوان مثال وقتی تلفنی صحبت می کنند ، یا به سخنرانی گوش می دهند و یا یادداشت بر می دارند . و در هنگام کشیدن چنین نقاشی هایی به چیز دیگری می اندیشند و ابداً متوجه حرکت قلم بر روی کاغذ نیستند .

 

روان شناسان تجزیه و تحلیل های زیادی را بر روی این نقاشی ها انجام داده اند و معتقدند که همانند دست خط ها ، این خطوط درهم و مبهم نیز از الگوی خاص و منحصر به فردی برخوردارند . ولی باید گفت که روان شناسیِ نقاشی های ناخودآگاه به اندازه ی دست خط افراد دارای قطعیت و اطمینان نیست و به عوامل بسیاری بستگی دارد که به اعتقاد اسپنسر، خط شناس معروف ، همین امر سبب می شود تا ارزیابی صحیح آنها دشوارتر گردد. عواملی نظیر : شرایط محیط ، روحیات خود فرد ، شخصیت و میزان هوشیاری او در هنگام کشیدن این نقاشی ها .

 

اسپنسر می نویسد: “اگرچه اثبات درستی و صحت نقاشی های ناخودآگاه  ، سخت و دشوار است ، لیکن این نقاشی های مبهم نمای جالب و ارزشمندی از افکار و شخصیت افراد  را به دست می دهد”.

پیشنهاد می کنیم اگر این بار شما نیز چنین نقاشی هایی را کشیدید ، آنها را دور نیندازید . می توانید نقاشی هایتان را با نمونه های زیر مقایسه کنید و ببینید چه خصوصیات و روحیاتی دارید .

    

 

 

 

 

 

   

 

   

 

   


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خودشناسی ازدواج

 
 

خودشناسی ازدواج

 
درباره این که شناخت و آشنایی حلقه اول ازدواج است و باید طرف مقابلتان را بشناسید و بعد با او وارد یک زندگی مشترک شوید، زیاد شنیده اید. اما شاید مهم تر از این حلقه اول، حلقه ای نامرئی به نام «شناخت خود» باشد که کمتر درباره آن فکر کرده اید. این حلقه گاهی زیر پوشش فرهنگ خانوادگی، هنجارهای اجتماعی و مسائل آموخته شده پنهان می شود و مانع از آن می شود که شما بر اساس روحیات و خصوصیات خودتان همسر آینده تان را انتخاب کنید. در این صورت، شما همسری را انتخاب می کنید که خانواده از شما انتظار دارد، جامعه به شما می گوید خوب است و از آنچه در زندگی آینده تان دیده اید، الگوبرداری کرده اید.

 بنابراین ما پیشنهاد می کنیم که با نهایت صداقتی که در خودتان سراغ دارید، این فرم خودشناسی را پر کرده و تلاش کنید تا عمیق ترین و روراست ترین پاسخ را به پرسش ها بدهید تا بتوانید به درستی متوجه شوید که از شریک آینده زندگی تان چه انتظاری دارید. بنابراین تکمیل این فرم چند خاصیت مهم دارد:

نکته: ممکن است پرسیدن بعضی از سوالات مثل سن تان، بیماری هایی که داشته یا دارید، تحصیلات تان و... غیرضروری به نظر برسد اما یادتان باشد که همین سوالات می توانند به شما یادآوری کنند که الان در چه مرحله ای هستید و متناسب با جایگاه فعلی تان چه برنامه ریزی برای آینده دارید.


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

پاسخ سوشیانت به یک به ظاهر منتقد

پاسخ سوشیانت به یک به ظاهر منتقد
 

 

 

 

(واقعا انسان بیشعوری هستی که اسم پیامبر ما زرتشتی ها و امام زمان ما رو رو خودت گذاشتی بعد هم این مطالب رو داخلش میذاری اگر راست میگی یک مطلب به درد بخری بزار االاهی اهورامزدا کاری کنه که از کرده ی خودت پشیمون شی)

 


نوشته های زیر نظر یکی از دوستان در مورد وبلاگ منه. این پست رو نذاشتم که این شخص محترم را بکوبم اما به نظراتش توجه کنید جالبه به من میگه 1_انسان بی شعوری هستی چون اسم پیامبر ما زرتشتی ها و امام زمان ما رو روی خودت گذاشتی.

جواب:  اول پسر خوب از کی تا حالا امام زمان مال زرتشتی ها شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دوم این همه انسان در سراسر جهان اسمشون محمد عیسی موسی ابراهیم یوسف و ... است پس اونا هم ادمای بیشعوری هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوم اگر می خوای انتقاد کنی هیچ وقت کلی گویی نکن اگر از مطالبش خوشت نمی یاد دقیق بگو از چه ایرادی داره مطالبش تا بنده اصلاح کنم. چهارم مگه من چی کار کردم که این جوری نفرین میکنی؟؟؟؟؟؟

البته انسان های سطحی نگر امثال شما کم نیستند امید وارم موفق باشید.

 

منتقد(مهیار)

ولا که ما زرتشتیا بیش از 3749ساله که امام زمان داریم خواهشا قبل از اینکه چیزی رو بگی یکم در موردش تحقیق کن و اما دوم اینکه ما زرتشتیا با سایر ادیان الهی فرق داریم و اونم اینکه ما اسمهای محترمی رو مثل اشوزرتشت روی خودمون نمیذاریم چونکه هیچ انسانی نیست که گناهی نکرده باشه (حتی خیلی کم )و فقط پیامبر های الهی بودند که پاک و درست کار بودند خواهشا بیشتر مطالعه کن و اگر چیزی نوشتم که بد بوده منو به بزرگی خدتون ببخشید.

سوشیانت

: دوست عزیز ارییایی ها حدود 3000 تا 3500 سال پیش وارد فلات ایران شدند اولین حکومتی که هم تشکیل دادند ماد بود بعد از اون هخامنشیان بعد از انقراض اونها هم که اسکندر مقدونی و اشکانیان دین زرتشت زمان ساسانیان ظهور کرد چطور داری قدمت دین زرتشت رو به 3749 سال میرسونی مطمئنی زرتشتی هستی؟؟؟؟


مهیار

در جواب شما دوست عزیز بگم که اشوزرتشت در اذربایجان امروزی در نزدیکی دریاچه ی چیچست(ارومیه)متولد شده و سال ما زرتشتیا هم که 3749 است از تولد اشوزرتشت اغاز شده یعنی 3749 سال پیش و شما با به اشتباه گفته اید زمان ساسانیان در زمان ساسانیان اوج گستردگی و شکوه دین زرتشتی بوده نه پیدایش آن عزیزم اگر یکم مطالعه کرده بوده این حرف ها رو نمیزدی.با تشکر.

ببخشید در جواب زیر منظور از اذربایجان.اذربایجان غربی است.

سوشیانت

دوست خوبم گفتم که نهایتا ارییایی ها 3500 سال پیش وارد ایران شدند. شاید من اشتباه میکنم زرتشت ارییایی نیست! بر فرض هم که ارییایی نباشه در تاریخی که شما ذکر میکنی در اذربایجان غربی زندگی نبوده دیگه تهه تهش عیلامی ها ساکنان اولیه ایران بودند که عیلام تقریبا همون ایلام کنونی هم هست امثال شهر سوخته ی زابل و ورامین هم که قدمت 7000 ساله دارند کیلومترها با اذربایجان غربی فاصله دارند زرتشت نبی از چه اقوامی بوده؟؟ پیامبریش زمان کدوم حکومت بوده؟؟ چند سال زندگی کرده؟؟ چطور به شهادت رسیده یا فوت کرده؟؟؟ تا اینجا که از صحبت های شما دوستم فهمیدم زرتشت ارییایی نبوده


نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 3 فروردين 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی