شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


پسرها آرزو می کنند که دخترها این ده چیز را بدانند!


1- پسرها غیب گو نیستند به آنها واضح و روشن بگویید چه می خواهید.


2- پسرها عروسک خیمه شب بازی شما نیستند ؛ حسادت آنها را مقابل دوستان تان تحریک نکنید.


3- بدترین چیز برای پسرها این است که ببینند دخترها معتاد به سیگارند.


4- پسرها عاشق دخترهایی هستند که ورزشکارند و به اندام شان توجه می کنند.


5- دخترانی که نمی توانند به حققیت گوش کنند پس سئوالی نپرسند!


6- از پسرها انتظار نداشته باشید که هر چه در فیلم های رمانتیک و عاشقانه می بینید را برای شما تکرار کنند.


7- پسری که عاشق شماست ، دوست دارد تنها کسی باشد که با او حرف می زنید.


8- پسرها معمولا مهربانند و دوست دارند برای خوشحال کردن شما تلاش کنند. بهتر است این را بدانید.


9- پسرها هرکاری می کنند تا توجه دختری که دوستش دارند را به خود جذب کنند.


10- پسرها از مشاهده آشپزی دخترها به وجد می آیند!!

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تفاوت عشق وازدواج


یک روز پدر بزرگم برام يه کتاب دست نويس آورد، کتابي که بسيار گرون قيمت بود، و با ارزش، وقتي به من داد، تاکيد کرد که اين کتاب مال توئه مال خود خودته، و من تعجب کرده بودم که چرا بايد چنين هديه با ارزشي رو بي هيچ مناسبتي به من بده، من اون کتاب رو گرفتم و يه جايي پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندي ؟ گفتم نه، وقتي ازم پرسيد چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندي زد و رفت، همون روز عصر با يک کپي از روزنامه برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روي ميز، من داشتم نگاهي بهش مينداختم که گفت اين مال من نيست امانته بايد ببرمش، به محض گفتن اين حرف شروع کردم با اشتياق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعي ميکردم از هر صفحه اي حداقل يک مطلب رو بخونم. در آخرين لحظه که پدر بزرگ ميخواست از خونه بره بيرون تقريبا به زور اون روزنامه رو کشيد از دستم بيرون و رفت. فقط چند روز طول کشيد که اومد پيشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب وعشق مثل روزنامه مي مونه،ازدواج يک اطمينان برات درست مي کنه که اين زن يا مرد مال تو هست مال خود خودت، اون موقع هست که فکر ميکني هميشه وقت دارم بهش محبت کنم، هميشه وقت هست که دلش رو به دست بيارم، هميشه مي تونم شام دعوتش کنم اگر الان يادم رفت يک شاخه گل به عنوان هديه بهش بدم، حتما در فرصت بعدي اينکارو مي کنم هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفيس و قيمتي اما وقتي که اين باور در تونيست که اين آدم مال منه، و هر لحظه ميتونه به راحتي دل بکنه و بره مثل يه شيء باارزش ازش نگهداري مي کني و هميشه ولع داري که تا جاييکه ممکنه ازش لذت ببري شايد فردا ديگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتي اگر هم هيچ ارزش قيمتي نداشته باشه و این تفاوت عشق است با ازدواج "

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تعاریف جالب از برخی مشاغل .... خیلی جالبن ....بخونین بد نیست

 



سیاستمدار
یک سیاستمدار کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.

مشاور
یک مشاور کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.

حسابدار
یک حسابدار کسی است که قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.

بانکدار
یک بانکدار کسی است که هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را دوباره می خواهد.

اقتصاددان
یک اقتصاددان کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.

روزنامه نگار
یک روزنامه نگار کسی است که %50 از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و %50 بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.

ریاضیدان
یک ریاضیدان مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهی می گردد که آنجا نیست.

فیلسوف
یک فیلسوف کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.

روانشناس
یک روانشناس کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.

جامعه شناس
یک جامعه شناس کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند، او به مردم نگاه می کند.

هنرمند مدرن
یک هنرمند مدرن كسی است كه رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را در معرض تماشای هنردوستان می گذارد.

برنامه نویس
یک برنامه نویس کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.

مسئول فروش
یک مسئول فروش کسی است که كاری ندارد كه كار چیست فقط به دنبال فروش كردن است.

مدیر
یک مدیر کسی است که می خواهد هر چه سریعتر كارهای محول شده به خودش را بین دیگران تقسیم كند و وقتی كاری خراب شد به دنبال كسی باشد كه به گردن او بیاندازد

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی